از من خبر بگیر لعنتی

"از من خبر بگیر لعنتی".....
احوال دلتنگی هایم را بپرس...
بگو چه میکنی باروز های بی من.؟ بگذار بگویم روزهای نبودنت را خط به خط واژه به واژه شعر نوشته ام....
ﻣﻦ ﺷﺎﻋﺮِ ...
ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻫﺎﯼِ ﺗﻮ ...
ﻭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﯼِ ﻫﺮ ﺟﻤﻌﻪ ﺗﻮﺍﻡ ...
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ ﮐﻪ ...
ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﻫﺎﻳﻢ
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻴﺒﺎﺭﺩ .
ﺑﻪ ﺗﻪ ﺷﻌﺮﻫﺎﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﻴﺮﺳﯽ
ﺣﺠﻢ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻭ ﺑﻐﺾ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺣﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺣﺮﻭﻑ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﻣﻴﻔﻬﻤﯽ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻭﺍﺿﺢ
ﻛﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺷﺎﻋﺮﺵ
ﻣﺜﻞ ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﺎﻳﻴﺰﯼ
ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻐﺾ ﻫﺎﯾﺶ ﺷﺒﻴﻪ
ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ..
ﻣﻴﺒﺎﺭﺩ ﻭ ﻣﻴﺒﺎﺭﺩ ...
بگویم ازچای هایی که کنار نبودنت یخ میکند ...و شب هایی که بی تو بخیر نمیشود ....
نبودنت ونبودنت .....فقط حرف نیست...
دلخور نباش از تلخی هایم...
ادمها وقتِ دلتنگی تلخ میشوند...
بهانه میگیرند....ادمها وقتِ دلتنگی توجیه نه" آغوش "میخواهند....همیییین....
"از من خبر بگیر لعنتی"....
از منه‌
تلخه
دلتنگ
خبر بگیر.....
دیدگاه ها (۱)

آرام و قرار دل دیوانه ی من باش…

زیباتر از چشمان تو چشمان من بود وقتی که تصویرت بر آن ها نقش ...

از تنهایی هایم ژاکتی بافتم که به گرمی هیچ آغوشی نیست ولی بی ...

هرکس دوست داره کامنت بده لطفا ☝🏾😉😁🙈

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط