من لبش بوسیدم و او هم خودش را لوس کرد

من لبش بوسیدم و او هم خودش را لوس کرد
ناگهان خندید و چشم و صورتم را بوس کرد

شب به خوابم آمد آن زیبا گل محبوب شب
چشم رویا های من را خالی از کابووس کرد

دل سپردم من به دریا غرق آغوشش شدم
چشم خود بست و شبم را عاری از فانوس کرد

گفتمش مال منی و دلبری دردانه ای
چشمکی زد این دلم را طعمه ی افسوس کرد

#سکوت_عشق
#پست_جدید
دیدگاه ها (۰)

تاج الماسی درون سینه اممن برای عشق تو پروانه اممهـربانی دلپذ...

بگذار ز ناز نفست شعر بسازم آهنگ قشنگی ز صدایت بنوازمبگذار که...

به چشمان تو می بخشم همه دار و ندارم رابه لبخند تو می بازم هم...

شمس چشمانت مرا آوارۀ تبریز کردجرم انت الحق، مرا در شعر حلق آ...

●بال های سیاه و سفید○پارت 7

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط