دستهایم را در باغچه میکارم

دستهایم را در باغچه میکارم

سبز خواهم شد، میدانم، میدانم، میدانم

و پرستوها در گودی انگشتان جوهری ام

تخم خواهند گذاشت

گوشواری به دو گوشم می آویزم

از دو گیلاس سرخ همزاد

و به ناخن هایم برگ گل کوکب می چسبانم

کوچه ای هست که در آنجا

پسرانی که به من عاشق بودند، هنوز

با همان موهای درهم و گردن های باریک و پاهای لاغر

به تبسم های معصوم دخترکی می اندیشند که یک شب او را

باد با خود برد

فروغ
دیدگاه ها (۱)

اگه گفتید این عموها کین

اگه گفتید این عموها کین ؟؟؟

ای دوست ،ای برادر، ای همخونوقتی به ماه رسیدیتاریخ قتل عام گل...

بهرام که گور میگرفتی همه عمر...دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط