اعضا ی بی تی اس کادوی ولنتاین بهت چی میدن
شوگا:برات یه اهنگ مینویسه و روز ولنتاین توی پیجش قرار میده و تو وقتی داشتی تو گوشیت میگشتی میبینیش و میری و شوگارو بغل میکنی^-^
جین:باهم غذا درس میکنین جین پیشنهاد میده برین بیرون توعم موافقت میکنی و وسایتو جم مکنین میرین ولی بجای پیک نیک جین تورو میبره به سینما و یهو داخل سینما یه ویدیو از خودت اون پخش میشه..اون لحظه با لبخند نگات میکنه:))
جیهوپ:تمام روز باهم میرقصین و میرین بیرون از خونه کلی خرید میکنید بعدشم میشینین باهم فیلم میبینین و که یهو جیهوپ یه قاب عکس از تو خودش بت میده میگه:ولنتاین مبارک عزیزم^^
نامجون:میبرتت شهربازی و اونجا کلی خوراکی دیگه میخورین تا حدی که بترکین😹❤و بعدش سوار زوو میشین و اونقد ترسیده بودی که دستشو سفت فشار میدادی:))اونم با لبخند نگات میکرد
کوک:توی کمپانی بودم و روی یکی از صندلی های کمپانی نششته بودم که یهو یه خرس بزرگ قهوه ای رو میبینم که داره به سمتم میاد پشتش هم یه ادم بود(ن په میخوای عروسک خودش راه بره😐) عروسک رو از کنار صورتش میاره کنار با دیدن قیافه ی کوک لبخندی به لبم میشینه..کوک:ای لاو یو^^
تهیونگ:صبح از خواب که پا میشم میبینم تهیونگ تو تخت نیست میرم پایینو میبینم ته یه صبحونه ی با شکلات و گل چیپس و پفک درس کرده(😹😹😐)تهیونگ:هپی ولنتاین قلبم:)💜
جیمین: کوک با یه دست گل میاد در خونتون و تورو تا ماشینش همراهی میکنه..به سمت ساحل میره..توی ساحل پر از گلبرگ های قرمز و شمع بود کوک میگه که این راهو ادامه بده وقتی ادامه میدی میرسی به گلبرگ هایی که با کنار هم بودن یه جمله رو ساختن:ویل یو مری می؟(با من ازدواج میکنی)و یهو جیمین روبروت ظاهر میشه و زانو میزنه:میشه برای همیشه داشته باشمت:)؟
جین:باهم غذا درس میکنین جین پیشنهاد میده برین بیرون توعم موافقت میکنی و وسایتو جم مکنین میرین ولی بجای پیک نیک جین تورو میبره به سینما و یهو داخل سینما یه ویدیو از خودت اون پخش میشه..اون لحظه با لبخند نگات میکنه:))
جیهوپ:تمام روز باهم میرقصین و میرین بیرون از خونه کلی خرید میکنید بعدشم میشینین باهم فیلم میبینین و که یهو جیهوپ یه قاب عکس از تو خودش بت میده میگه:ولنتاین مبارک عزیزم^^
نامجون:میبرتت شهربازی و اونجا کلی خوراکی دیگه میخورین تا حدی که بترکین😹❤و بعدش سوار زوو میشین و اونقد ترسیده بودی که دستشو سفت فشار میدادی:))اونم با لبخند نگات میکرد
کوک:توی کمپانی بودم و روی یکی از صندلی های کمپانی نششته بودم که یهو یه خرس بزرگ قهوه ای رو میبینم که داره به سمتم میاد پشتش هم یه ادم بود(ن په میخوای عروسک خودش راه بره😐) عروسک رو از کنار صورتش میاره کنار با دیدن قیافه ی کوک لبخندی به لبم میشینه..کوک:ای لاو یو^^
تهیونگ:صبح از خواب که پا میشم میبینم تهیونگ تو تخت نیست میرم پایینو میبینم ته یه صبحونه ی با شکلات و گل چیپس و پفک درس کرده(😹😹😐)تهیونگ:هپی ولنتاین قلبم:)💜
جیمین: کوک با یه دست گل میاد در خونتون و تورو تا ماشینش همراهی میکنه..به سمت ساحل میره..توی ساحل پر از گلبرگ های قرمز و شمع بود کوک میگه که این راهو ادامه بده وقتی ادامه میدی میرسی به گلبرگ هایی که با کنار هم بودن یه جمله رو ساختن:ویل یو مری می؟(با من ازدواج میکنی)و یهو جیمین روبروت ظاهر میشه و زانو میزنه:میشه برای همیشه داشته باشمت:)؟
۹.۷k
۲۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.