غزل و شاه بیت

غزل و شاه بیت:
وچشمه برای تشنه شدن کوزه ات جانش به لب رسیده است
دیدگاه ها (۱)

می سوختم و گرمِ صبوری بودم هیزم هیزم آتش دوری بودممی‌دید که ...

صدای پای بهار می آید ... ‌‌

مؤمنم کردی به عشق و جا زدی‌،تکلیف چیست‌ ...

زیبای منتو زیباترین بهانه بر‌ای نفس کشیدنیتو پاک‌ ترین شعر ع...

عاشقانه های شبنم

باران زده من بی چتر بیرون زده امپاکیزه هوا است وشبیه خون زده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط