شهید سید فردالدین معصومی
این آخرین کربلای من است، دیگر در این دنیا کاری ندارم
در سفر آخر کربلا کفن برای خودش خریده بود و به خانمش گفته بود امانت نزدت بماند که لازم میشود، به همسرش گفته بود: آخرین زیارت امام حسین (ع) را هم انجام دادم و کاری دیگر در دنیا ندارم. به من هم گفت: بزودی صدا و سیما شما را نشان میدهد و چهره میشوید فقط مواظب باشید که مغرور نشوید.
در بحث نیروگاه حرف برای گفتن داشت و ادعا کرده بود که من در مدت یکسال نیروگاه را تحویل حوزه برق میدهم، ادعا میکنم نیروگاهی خورشیدی میدهم که پنلهایش همراه با نور آفتاب بچرخد.
با رتبه فوق ممتاز از دانشگاه مدرکش را گرفت و از آمریکا، آلمان کره و... پیشنهاد کار داشت، اما هیچکدام را نپذیرفت و به وطن بازگشت و مشغول خدمت شد. هنگامی که در نیوزلند بود، میگفت: زرق و برق اینها ظاهر است. تمایل شدید داشت که برگردد، میگفت: آنجا ناموست در اختیار خودت نیست.
فرزندش نیوزلند دنیا آمد آنجا به بچه شناسنامه میدادند و میتوانست فرزندش را شهروند نیوزلند کند، اما این کار را نکرد و به ایران بازگشت و اینجا برایش شناسنامه گرفت.
ساعت ۱۰ شب جایی جلسه داشتم گفت: اگه ممکن است بحث را جمعبندی کنید من باید بروم شیراز گفت: تا سر پروژه نروی کار پیش نمیرود، گفتم استخاره کن خواست استخاره کند، اما گفت: نه این سفر را بدون استخاره میروم.
به گزارش فارس در این دیدار مهدی عادلی، حمیدرضا احمدی وفا و برادر شهید آیاتی را تلاوت و این تلاوتها را به روح شهید فریدالدین معصومی هدیه کردند.
#شهید_معصومی
#شهدای_شاه_چراغ
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_اکبر_محمدی_خالد
در سفر آخر کربلا کفن برای خودش خریده بود و به خانمش گفته بود امانت نزدت بماند که لازم میشود، به همسرش گفته بود: آخرین زیارت امام حسین (ع) را هم انجام دادم و کاری دیگر در دنیا ندارم. به من هم گفت: بزودی صدا و سیما شما را نشان میدهد و چهره میشوید فقط مواظب باشید که مغرور نشوید.
در بحث نیروگاه حرف برای گفتن داشت و ادعا کرده بود که من در مدت یکسال نیروگاه را تحویل حوزه برق میدهم، ادعا میکنم نیروگاهی خورشیدی میدهم که پنلهایش همراه با نور آفتاب بچرخد.
با رتبه فوق ممتاز از دانشگاه مدرکش را گرفت و از آمریکا، آلمان کره و... پیشنهاد کار داشت، اما هیچکدام را نپذیرفت و به وطن بازگشت و مشغول خدمت شد. هنگامی که در نیوزلند بود، میگفت: زرق و برق اینها ظاهر است. تمایل شدید داشت که برگردد، میگفت: آنجا ناموست در اختیار خودت نیست.
فرزندش نیوزلند دنیا آمد آنجا به بچه شناسنامه میدادند و میتوانست فرزندش را شهروند نیوزلند کند، اما این کار را نکرد و به ایران بازگشت و اینجا برایش شناسنامه گرفت.
ساعت ۱۰ شب جایی جلسه داشتم گفت: اگه ممکن است بحث را جمعبندی کنید من باید بروم شیراز گفت: تا سر پروژه نروی کار پیش نمیرود، گفتم استخاره کن خواست استخاره کند، اما گفت: نه این سفر را بدون استخاره میروم.
به گزارش فارس در این دیدار مهدی عادلی، حمیدرضا احمدی وفا و برادر شهید آیاتی را تلاوت و این تلاوتها را به روح شهید فریدالدین معصومی هدیه کردند.
#شهید_معصومی
#شهدای_شاه_چراغ
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_اکبر_محمدی_خالد
۳.۳k
۰۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.