وقتی عاشق شوهر خواهرتی
وقتی عاشق شوهر خواهرتی
part¹⁷
جیمین: خیلی خوشگل شدی
ا/ت: مرسی توهم خیلی خوشتیپ شدی
جیمین با ذوق بهم نگاه کرد
وارد سالن شدیم و نشستیم رو مبلا بعد چند دقیقه منو لیسا بلند شدیم که بریم اشپزخونه برای درست کردن قهوه و پذیرایی از مهمونا میخواستیم بریم که جائون گفت
جائون: میشه منم بیام کمکتون؟
لیسا: جائون تو مهمونی اما اگه میخوای بیا
جائون پشتمون امد تو اشپزخونه
وقتی رسیدیم اشپزخونه برخلاف جدیتی که تو سالن داشت با شیطونی پرید بغلمو گفت
جائون: زنداداش جونم چطور انقدر خوشگلی؟
ا/ت: اخخ کمرم
از بغلم امد بیرون که گفتم
ا/ت: خواهر شوهر گلم خودت بگو راز خوشگلیت چیه؟
جائون با خنده گفت
جائون: به داداشم رفتم عزیزممم😂
لیسا: اهم اهم منم اینجاما جائون بیشعور من دوستتم بعد رفتی با اون گرم گرفتی الاغ
چون میدونستم لیسا و جائون بخاطر رفاقت مامان و خاله هیسو همدیگه رو میشناسن از صممیتشون تعجب نکردم
(اینم پارت فردا چون امکان داره نتونم روز بیام)
part¹⁷
جیمین: خیلی خوشگل شدی
ا/ت: مرسی توهم خیلی خوشتیپ شدی
جیمین با ذوق بهم نگاه کرد
وارد سالن شدیم و نشستیم رو مبلا بعد چند دقیقه منو لیسا بلند شدیم که بریم اشپزخونه برای درست کردن قهوه و پذیرایی از مهمونا میخواستیم بریم که جائون گفت
جائون: میشه منم بیام کمکتون؟
لیسا: جائون تو مهمونی اما اگه میخوای بیا
جائون پشتمون امد تو اشپزخونه
وقتی رسیدیم اشپزخونه برخلاف جدیتی که تو سالن داشت با شیطونی پرید بغلمو گفت
جائون: زنداداش جونم چطور انقدر خوشگلی؟
ا/ت: اخخ کمرم
از بغلم امد بیرون که گفتم
ا/ت: خواهر شوهر گلم خودت بگو راز خوشگلیت چیه؟
جائون با خنده گفت
جائون: به داداشم رفتم عزیزممم😂
لیسا: اهم اهم منم اینجاما جائون بیشعور من دوستتم بعد رفتی با اون گرم گرفتی الاغ
چون میدونستم لیسا و جائون بخاطر رفاقت مامان و خاله هیسو همدیگه رو میشناسن از صممیتشون تعجب نکردم
(اینم پارت فردا چون امکان داره نتونم روز بیام)
۳.۷k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.