پارت ۲
پارت ۲
□بعد از چند ثانیه خفه شدن
□یکی با صدای نا آشنا اومدم.
□و در گوشم گفت مبادا به کسی بگیا
□و بعد ناخدا گاه از اتاق پرت شدم بیرون
□خیلی عجیب بود .
و پایان داستان من .
🙃🙃🙃🙃
□بعد از چند ثانیه خفه شدن
□یکی با صدای نا آشنا اومدم.
□و در گوشم گفت مبادا به کسی بگیا
□و بعد ناخدا گاه از اتاق پرت شدم بیرون
□خیلی عجیب بود .
و پایان داستان من .
🙃🙃🙃🙃
۳.۸k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.