یه دختر خانمی میگف:
یه دختر خانمی میگف:
بعضی وقتها که دل چادرم از اینهمه طعنه و تهمت می شکند ...
بر می دارمش با هم می رویم گلزار شهدا
چند تا وصیت نامه هم برایش می خوانم
حرفهای قشنگشان را برایش تکرار می کنم
دل دو تایمان باز می شود ...
عاشق تر از همیشه بر می گردیم خانه...
فقط کاش قسمتم بشود ببرمش مدینه
تا داستان مظلومیت بی بی را با چادر خاکی برایش تعریف کنم...
♥کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است♥
بعضی وقتها که دل چادرم از اینهمه طعنه و تهمت می شکند ...
بر می دارمش با هم می رویم گلزار شهدا
چند تا وصیت نامه هم برایش می خوانم
حرفهای قشنگشان را برایش تکرار می کنم
دل دو تایمان باز می شود ...
عاشق تر از همیشه بر می گردیم خانه...
فقط کاش قسمتم بشود ببرمش مدینه
تا داستان مظلومیت بی بی را با چادر خاکی برایش تعریف کنم...
♥کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است♥
۵۴۸
۲۲ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.