برشی از کتاب

📚برشی از کتاب

با هم قدم می‌زدیم، دست در دست، ساکت، غرق در دنیاهای خودمان، هرکس غرق در دنیاهای خود، دست در دست فراموش شده.
این طور است که تا حالا دوام آورده‌ام. و امروز عصر هم باز نتیجه می‌دهد، در آغوشم هستم، من خود را در آغوش گرفته‌ام، نه چندان با لطافت، اما وفادار، وفادار...

📕اثر:# متن هایی برای هیچ
✍🏻نویسنده:#ساموئل_بکت

📘
دیدگاه ها (۰)

📖کار از کار گذشت 📝معرفی کتاب یک روز آدم امیدوار می شود.فردا...

📚برشی از کتاب برای این مردم هرگز خودت را تغییر مده!چون اینان...

📖قرارنبود📝معرفی کتاب ترسا دختری مرفه و نازپروده که مادرش فوت...

غم حواس آدمی را صیقل میدهد. و پس از آنکه اشک لکه‌های ابهام ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط