فرشته کوچولو من

فرشته کوچولو من
پارت ۱۱۹
[ویو هارین]
منم تو اتاق روی تخت ولو شدم
که گوشیم زنگ خورد
نگاه به گوشی کردم هاجون بود
جواب دادم
[مکالمه تماس]
هاجون: سلام خوبی جوجه
بی حوصله بودم
هارین: سلام ......خوبم ولی نه زیاد
هاجون: چیزیت شده
هارین: کیم تهیونگ...کل این هفته بهم تمرین های سخت و ماموریت ها زیاد داده
هارین: کل این هفته ۱۴ ساعت خوابیدم
هاجون: واقعا برای تو اینا خیلی سخته......اذیتت که نمی کنه
خندیدم گفتم
هارین: کیم تهیونگ و اذیت کنه ؟ نه بابا فقط کلأ خیلی مقرراتی... شاید باورش سخت باشه ولی لباسم خودش انتخاب می کنه حتی سایز لباسام هم می فهمه
هارین: سایز لباس که چیزی نیست شماره کفشم هم می فهمه
خندش گرفته بود که اینقدر
غر غر می کنم
هاجون: جوجه بدبخت شدیا......میگم هنوز جونگ کوک دوست داری ؟
از سوالش تعجب کردم
هارین: آره دوسش دارم ولی اینم هست دیگه تحمل رفتاراش ندارم
هاجون: چقدر دوسش داری ؟
هارین: چرا همچین سوالی می پرسی ؟
انگار که هول شده بود گفت
هاجون: همین طوری... جواب بده دیگه
هارین: اومم در حدی که جونم براش بدم
خندید
هاجون: بچه دیگه برو بخواب حتماً خسته ای
هارین: اوکی شب بخیر
هاجون: شب بخیر جوجه
و قطع کرد