کاری از دستم بر نمی آید.
کاری از دستم بر نمی آید.
حنایِ قول دادَنَم هم که پیش روی تو رنگی ندارد،
مینشینم کنار سجاده،
تسبیح را می گیرم و
برایَت "وَاِن یَکاد"... می خوانم...
مادرجان همیشه میگفت: برایِ سلامتیِ عزیزانت دعا کن!
و تو، عزیزترین هستی برای من!
سلام! تو را میخوانم و قند در دلم آب میشود!
اللهم عجل لولیک الفرج
کاری از دستم بر نمی آید.
حنایِ قول دادَنَم هم که پیش روی تو رنگی ندارد،
مینشینم کنار سجاده،
تسبیح را می گیرم و
برایَت "وَاِن یَکاد"... می خوانم...
مادرجان همیشه میگفت: برایِ سلامتیِ عزیزانت دعا کن!
و تو، عزیزترین هستی برای من!
سلام! تو را میخوانم و قند در دلم آب میشود!
اللهم عجل لولیک الفرج
۶۶۲
۰۵ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.