پای سفرهروی تخت حیاط نشستهام

پایِ سفره،روی تختِ حیاط نشسته‌ام
ڪم ڪم وقتِ افطار است؛

صدای قدمے که می‌آید؛سربلند میکنم
یا ودود !
خاتون‌ با دو سلاحِ قوی به قصد جانم آمده؛
چگونه فکر کرده‌است که من تاب‌ می آورم؟!

هم زلف پریشان و هم پیراهن گل‌‌گلے؟!
بلند میگویَم؛
_خدایِ یاس‌هایِ پیراهن‌‌اش؛نجاتے عنایت کن•.•
آرام میخندد؛تمام‌ شد!
_خاتون؛روی قبرم بنویسے برای گلـدار هایت مُردم‌هـا!
با خشم و تعجب و خنده که نگاه میکنی
بله بله! حتما زنده می‌شوَم:'|

‌با خرما‌ و آب‌ افطار میکنیم،
البته‌ من که فقط شعر خورده‌‌ام
وقتِ قسمت خوشمزه‌ نماز میشود؛
آن هم جماعت؛
جماعتِ کوچک من و خاتون؛
که آخرش من دعا کنم تا بهشت ڪنار گل‌گلی‌هایت باشم
و تو این دعا را برای چهارخانه‌هایم آمین بگویے؛..(:
دیدگاه ها (۱)

مواظب امام حسنِ تو دِل‌ت باش❤️ #رمضان_کریم🌙🌹🍃

ْْْوقتی قرار وصل تو باشد میان خوابشب تا حلول صبح قیامت سحر م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط