عشق به خود
دربچگی، آنگاه که دوست داشتن خود به نظرتان طبیعی می نمود،به شما یادداده اند که عشق به خود برابر است با خودخواهی و غرور.
یاد گرفتید که دیگران را مقدم بر خود قرار دهید تا نشان دهید که انسان خوبی هستید. آموختید که خویشتن را کم اهمیت بپندارید.
عشق به خود یعنی پذیرفتن خویشتن به عنوان یک انسان با ارزش،زیراکه خودتان این طور می خواهید.
اگر وجود شما در نظر خودتان بیارزش باشد یا خود را دوست نداشته باشید، آن گاه محبت به دیگران غیرممکن خواهد بود.
چگونه میتوانید به دیگران عشق بدهید در حالی که خود بی ارزشید؟
آن وقت عشق شما چه ارزشی خواهد داشت؟
و اگر نتوانید عشق بدهید نخواهید توانست پذیرای آن نیز باشید.
آخر محبتی که نثار یک شخص بی ارزش شود چه ارزشی دارد؟
عاشق بودن،محبت دادن و گرفتن، تماما با ((خودی)) آغاز می شود که کاملا مورد عشق و محبت باشد.دوست داشتن دیگران مستقیما منوط به این است که چقدر خودتان را دوست داشته باشید.
وقتی بدانید که خود چقدر خوب و شایسته هستید، دیگر نیازی ندارید که دیگران، با انجام خواسته ها و نظریات شما،ارزش شما را تایید وتقویت نمایند. متاسفانه چیزی که ظاهرا هیچ کس به یاد ندارد این است که "خودت را دوست داشته باش"، و این تنها چیزی است که برای دست یابی به شادی و شور کنونی لازم است یاد بگیرید.
شما می توانید با دوست داشتن خود با کلیه ی احساسات دیگری که نسبت به خودتان پیدا می کنید مبارزه نمایید. به یاد داشته باشید که در هیچ زمانی تحت هیچ شرایطی نفرت به خود بهتر از عشق به خود نیست. حتی اگر به خلاف میل خودتان رفتار کرده باشید،بیزاری از خود فقط به رکود و زیان شما می انجامد. به جای نفرت از خود،احساسات مثبت را پرورش دهید.
دکتر وین.و.دایر
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.