شعر و شاعر را ب خیال

شعــر و شـاعرے را بے خیـال
این بار کـه به دنیا آمـدم ...
گـره ے روسـرے ات مے شـوم،
مـن هِے
و به هـر بهـانه اے
خـودم را وا مے کنم از سـرت
و تو محـکمتر از قبـل ...

گـره ام مـیزنے پیش خـودت ...


(حـمید جدیدے)
دیدگاه ها (۳)

حواستان به رگ خوابتان باشددست نااهلش نیوفتدکه دمار از روزگار...

در سر که نه من در تمام وجودم عشق تو را می پرورانم

تـو از زمـان ِ تولـد ؛ درون ِ مـن بودے، وگـرنه عشـق کـه اینق...

دیگـر پاکـ نمے شـوند، نه لکـه ے چـاے از روے رومـیزے و نــه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط