با ثانیه ها نفس میکشم
با ثانیه ها نفس میکشم
و با دقایق به غروب زندگی مینگرم
با ساعات، دفتر عمرم را برگ برگ میکنم
و با روزها مهمان همیشگی باران غم میگردم
با هفته ها حضور تلخ تنهایی راجشن میگیرم
و با ماه ها به استقبال پایان هستی ام میروم
اما نمیدانم چرا هر بار فراموش میکنم
من سالهاست مرده ام
و با دقایق به غروب زندگی مینگرم
با ساعات، دفتر عمرم را برگ برگ میکنم
و با روزها مهمان همیشگی باران غم میگردم
با هفته ها حضور تلخ تنهایی راجشن میگیرم
و با ماه ها به استقبال پایان هستی ام میروم
اما نمیدانم چرا هر بار فراموش میکنم
من سالهاست مرده ام
۱۰۸
۱۶ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.