در راه زندگی به ادیان مختلف رسیدم دینی پایه و بنیانش بر
در راه زندگی به ادیان مختلف رسیدم. دینی پایه و بنیانش بر محبت و نیکی بود به آن احترام گذاشتم و با آنان مهربان بودم. پیروانش نیز با من اینگونه بودند. انسانی گاو پرست رو دیدم با اینکه عقایدش به نظر من ناجور آمد به آن احترام گذاشتم و با او مهربان بودم او هم به عقاید من احترام گذاشت و با من با محبتتر رفتار کرد.به انسانی بی دین رسیدم. باز همان داستان بود.و محبت من را با مهربانی جواب داد. به انسانی رسیدم که بدبختانه کارش دزدی بود اما مرامش این بود ””من از بی چاره و آنکه با زحمت بدست آورده دزدی نمیکنم”" خنده دار بود اما او هم بخشی از دزدی رو به بیچارگان میبخشید. به قلدر رسیدم شرخری که با کتک و ترساندن پول بدست میآورد تنها فلسفه زندگیش این بود"" من دست روی ضعیف تر از خودم و زن ها بلند نمیکنم._"". برایم جالب بود . اما متاسفانه به دینی رسیدم که مرامش کشتار بود. جواب محبت من خشم بود. جواب محبت را فقط این میدانست. اگر مانند من فکر کنی شاید مهربان باشم..... آخر به نتیجه ای رسیدم همه اون ادیان بجز آخری به اصل مهمی عقیده داشتند و اون انسانیت و محبت بود. و همه اونها احترام من به اونها رو با احترام بیشتر پاسخ گفتند. و مهربانی من را با مهربانی بیشتر پاسخ گفتند. و من فهمیدم دین واقعی که من رو کامل میکند. انسانیت و نیکی و محبت است. و گناه اصلی در آیین انسانیت خودخواهی است.
ضمنا در هند انسانها با مذاهب زیادی در کنار هم در آرامش زندگی میکنند.اما مسلمان رو زیاد دوست ندارند به همین خاطر پاکستان بوجود آمد تا هند رو مسلمان ترک کند.
ضمنا در هند انسانها با مذاهب زیادی در کنار هم در آرامش زندگی میکنند.اما مسلمان رو زیاد دوست ندارند به همین خاطر پاکستان بوجود آمد تا هند رو مسلمان ترک کند.
- ۳۹۳
- ۲۲ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط