چه نشسته ای که فنجان دقایقت
چه نشسته ای که فنجان دقایقت
لبریز بی حوصلگی شده و فکرهای بیهوده
به جان آرامشت افتاده اند؟
پیاده روهای این شهر،
انتظار گام های آرام تو را می کشند،
و آغوش فراغت ها به روی
خستگی های تو باز است
چه کتاب ها که می شود بخوانی
و چه قهوه ها که می شود بنوشی...
چه نشسته ای که زندگی دارد از دهان می افتد
لبریز بی حوصلگی شده و فکرهای بیهوده
به جان آرامشت افتاده اند؟
پیاده روهای این شهر،
انتظار گام های آرام تو را می کشند،
و آغوش فراغت ها به روی
خستگی های تو باز است
چه کتاب ها که می شود بخوانی
و چه قهوه ها که می شود بنوشی...
چه نشسته ای که زندگی دارد از دهان می افتد
- ۱.۵k
- ۲۳ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط