پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت

پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت:
سردت نیست ؟ گفت عادت دارم
گفت: میگویم برات لباس گرم بیاورند.





و فراموش کرد !!!
صبح جنازه نگهبان را دیدند روی دیوار نوشته بود:
به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای در اورد!

مواظب وعده هایمان باشیم رفقا
دیدگاه ها (۳)

فوق لیسانس ادبیاتبهترین خواننده کورد (آوات بوکانی)

لدفن کامنتهرکی هر کدومو بگه اونو انجام میدم♣♧♣♧♣♧♣♧♣♧♣♧♣♧♣♧♣...

تویوتا لاندکروزر v8 یا GXR v6یا ب قول کورد ها (ونوشه)آرزوی ه...

تصویر دیگری از سد منطقه اورامانات روستای ناوقبل و بعد از آبگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط