hi
🐰نمیذارم انقدر اذیتت کنن. جیمین م بغلم کرد و گفت :هی می هو اروم باش. باهاش حرف میزنیم. نامجو هم بغلم کرد و گفت :قرار نیست بذاریم دوباره بلایی که سر جیمین اومد سر تو هم بیاد . جیهوپ م بغلم کرد :گریه نکن خواهری شوگا گفت:پاشو خودتو جمع کن دختر ناسلامتی ارمی ها به تو میگن خواهر شوگا پاشو قرار نیست انقد سختی بکشی تهیونگم گفت:پاشو دیگه چشماتو قرمز نکن جین گفت:بشینی گریه کنی کی برا من چایی ایرانی درست کنه گریه نکن
جلوی گریه ام ور گرفتم و گفتم:مرسی از همتون که پیشمید مراقبمید. همشون سفت تر بغلم کردن و گفتن :پاشید برمی تمرین می هو تو یکم استراحت کن 🦊نه من بشینم بدتره بهتره تمرین کنم. پاشو دم و پا به پاشون رقصیدم. یه هفته بعد یه هفته اس رژیمم شروع شده و بدنم خیلی ضعف میکنن بعضی مواقع از درد به خودم میپیچم پسرا همون دارن رو مخش راه میره ولی نمیاره رژیم تموم شه تو این یه هفته یا چایی سبز خوردم یا یخ یا خیار و یخ یا اب. لیا فقط داره با جین بدبخت جیغ جیغ میکنه یه کاری کنه ولی تصقیر اون نیست که امروز کنسرت داشتیم خودم خودمو میکاپ میکردم چون ارایش غلیط نمیخواستم سه میهن قایقی توسی با پیرهن سفید و شلوار یک مشکی گرفتم و پوشیدم کنسرت شورا شد و شروع کردیم رقصیدن اخر کنسرت شد منو پسرا نشستیم روی استیج و به صحبت های نامجون گوش دادیم خیلی خسته بودم روی پاهای کوک لم دادم که صدای ارمی ها رفت بالا خنده ام گرفت ار فردا از همین حرکت صد تا میم در میاد اخر کنسرت از ارمی ها خدافظی کردیم پام که رسید پشت صحنه بیهوش شدم و روی جیمین افتادم فقط صداهای محو پسرا رو میشنیدم نمیتونستم چشم هامو وا کنم عطر کوک رو حس کردم بغلم کرده بود گذاشتم رو مبل پشت صحنه من جینز ها اکسیژن رو گرفتن جلوم کم کم چشم هامو وا کردم صدای کو کزو میشنیدم که از کنارم صدام میزد و دستام رو تکون میداد پسرا دورم حلقه زده بودن 🐰می هو بیب خوبی؟ 🦊کوک.... بدنم... درد میکنه 🐰الان خوب میشی.. منجینر. بعد از چند ساعت رسیدگی من جینر ها بدنم دردش کم تر شد ولی پاهام جون نداشت کوک بغلم کرد و بردم تو ماشین پسرا هم نشستن دورم چشم هام رو بسته بودم ولی خوای نبودم 🐰هیونگ ها. فکر کنم پسرا بهش نگاه کردن که گفت 🐰می هو داره نابود میشه تورو خدا بگید این رژیم هارو بردارن 🐨فکر کنم بیهوشی می هو تیز خلاص بود فکر کنم باید بریم این دفعه بگیریم بزنیمش.... اوفف🐿بذا همون سخته ببینیم داره سختی میکشه 🐶من یه مرد بودم بنیم بیشتر بود ولی می هو دختره دیگه نمیتونه من دردش رو میفهمم من حتی شبا درست حسابی نمیتونستم بخوابم 🐱کوک می هو رو ببر خونه میریم دفتر پی دی نیم عوضی 🐰باشه.. می هو بیداری
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.