درمورد ساکورا هیچ کسی نمیدونه
در مورد اوسیم
اسم: ساکورا
فامیل: اوتاکی
سن: ۱۶
خونواده: نداره همشون مرده اند
نژاد: انسان ۰٪ | گربه ۷۰٪ | شیطان ۳۰ ٪
رنگ مورد علاقه: صورتی، سفید، سیاه، قرمز، بنفش، فیروزه
علاقش: بارون، موسیقی، دوستاش، بازی با گوشیش
غذای مورد علاقه: گوشت مرغ پخته شده
قدرت: صحبت با حیوانات، شکوفا کردن
ویژگی هاش: بینهایت خونش، درمان کننده خونش، وقتی گریه میکنه اشکاش از الماس
داستانش: انسان چون قبلن یه بچه گربه خونگی دانشمندا بود و اون زمان یه بچه گربه کوچولو تازه به دنیا اومده بود و صاحبش تصمیم گرفت تو یه ماهگیش آزمایش کن. اون آزمایشگاه سازمان ماورایی بود. بعد چند تا ماده ای که رو این بچه گربه انجام دادن فک کردن هیچ اتفاقی نمیوفته ولی بعد که برگشتن اون یه بچه نوزاد گربه ای با موهای بدنش شده بود، ولی بعد که ۶ سالش شد موهای بدنش ریخت و از بین رفت ولی نیش دندونای گوربه ای، دم و گوشایش موندن. بعد هر دفعه تلاش کرد از اون آزمایشگاه فرار کنه ولی هر دفعه میگرفتنش، ولی وقتی ۷ سالش شد شبونه مخفیانه از آزمایشگاه فرار کرد و به جنگل وحشت رفت و تو اون جنگل بزرگ شد و جنگل هر کی به اون بچه گربه نزدیک میشده را میتزسوندن و این جنگل برای این بچه گربه مادر شده بود خونه شده بود
اسم: ساکورا
فامیل: اوتاکی
سن: ۱۶
خونواده: نداره همشون مرده اند
نژاد: انسان ۰٪ | گربه ۷۰٪ | شیطان ۳۰ ٪
رنگ مورد علاقه: صورتی، سفید، سیاه، قرمز، بنفش، فیروزه
علاقش: بارون، موسیقی، دوستاش، بازی با گوشیش
غذای مورد علاقه: گوشت مرغ پخته شده
قدرت: صحبت با حیوانات، شکوفا کردن
ویژگی هاش: بینهایت خونش، درمان کننده خونش، وقتی گریه میکنه اشکاش از الماس
داستانش: انسان چون قبلن یه بچه گربه خونگی دانشمندا بود و اون زمان یه بچه گربه کوچولو تازه به دنیا اومده بود و صاحبش تصمیم گرفت تو یه ماهگیش آزمایش کن. اون آزمایشگاه سازمان ماورایی بود. بعد چند تا ماده ای که رو این بچه گربه انجام دادن فک کردن هیچ اتفاقی نمیوفته ولی بعد که برگشتن اون یه بچه نوزاد گربه ای با موهای بدنش شده بود، ولی بعد که ۶ سالش شد موهای بدنش ریخت و از بین رفت ولی نیش دندونای گوربه ای، دم و گوشایش موندن. بعد هر دفعه تلاش کرد از اون آزمایشگاه فرار کنه ولی هر دفعه میگرفتنش، ولی وقتی ۷ سالش شد شبونه مخفیانه از آزمایشگاه فرار کرد و به جنگل وحشت رفت و تو اون جنگل بزرگ شد و جنگل هر کی به اون بچه گربه نزدیک میشده را میتزسوندن و این جنگل برای این بچه گربه مادر شده بود خونه شده بود
- ۵.۶k
- ۱۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط