غروب یک ستاره دنیامو زیرو رو کرد

غروب یک ستاره دنیامو زیرو رو کرد

دلم تو اوج تردید فقط یه آرزو کرد

کاشکی سفر میرسوند ما رو به بی نهایت

اما حالا جاده ها میره به سمت غربت

همخونه ی قدیمی سقفمو از من نگیر

تو واژه بودنی؛معنی رفتن نگیر

شاید که لحظه هامون غریبه باشه با هم

نگو که فرصتی نیست، نگو آخر راهم

تو این غروب دلگیر ای از ترانه لبریز

نذار بپیچه اینجا بوی #غریب #پاییز...

(نیلوفر لاری پور)
دیدگاه ها (۶)

حسین بیشتر از آب٬ تشنه لبیک بود؛(نقدی در مورد سخنان دکتر شری...

آب و نانم اگر از رزق خداوند جلیست، نمک سفره ی من نام حُســیـ...

ای شقــایق های آتش گرفتهدل خونــین ماشقایقی است که داغ شهــا...

این که حسین (ع) فریاد می‌زند ـ پس از این که همه عزیزانش را د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط