سلام

سلام ..
چقدر خنده هایش پراز انرژی زیستن بود ..
همه ذرات تشکیل دهنده اش عشق بود ..عشق به موندن ؛ بودن ،خوب زیستن ...
این همه سادگی در خطوط نشسته بر صورت آفتاب خورده اش مرا مسخ کرد .
کاش همچون بانوی کوهستان همه دغدغه ام جمع آوری چند تخم مرغ در ظرف طعام خانواده بود ..
کاش از صنعت و جنگ و دنیا بی خبر بودم ..
کاش من ،من بودم رها و سبک و جاری در مسیر بی بهانه و آرامش وار قدم بر میداشتم در زمین پر گناه ...
.............. .سو تیتر..
اردوها ادامه دارد.
در دامنه کوههای البرز من مهمان مردم مخلص و پاکیزه هستم ..
فیروزکوه لرزیده ..مردمش پابرجا ..
هدیه زنان این مرز و بوم مقاومت و استقامت است ..
من شادابم ..
و البته شرمنده ..
کاش دستم بود دستان کار دیده و زخم دیده همه را میبستم با محبت ..
کمم را زیاد دیدند ..
پذیرفتند همین حضور ناچیز را ..
الهام درب هر خانه که رسید کلون زد ....
آهای ...زن خانه ....مهمون داری ..من اومدم ....
بفرما .....قدمت سر چشم ...
یا الله ..
یا علی .

الهام چرخنده
.