...
تکپارتی تهیونگ
تهیونگ:ا.ت...ا.ت عزیزم
ا.ت:هوم
تهیونگ:بیدارشو بیب رسیدیم
ا.ت:رسیدیم؟(خوابالو)
تهیونگ:(خنده)اره چاگی بیا بیرون
تهیونگ در ماشین و برام باز کرد و آمدم بیرون واوووو چقدر قشنک بود ″دریا″ همیشه عاشقش بودم و بالاخره با عشقم جایی رفتم که عاشقشم خورشید داشت غروب میکرد و الان بهترین لحظه برای دریا و خورشید بود زیبا ترین لحظه
ا.ت:چقدر قشنگه :) رست مثل همیشه :)
تهیونگ:تو قشنگ تری :)
ا.ت:همیشه باید مخ بزنی؟ :)
تهیونگ:اگر توی ان همیشه تو باشی اره :)
...
....
.....
......
.......
تهیونگ:چه سکوت نشکنی :»
...
....
تهیونگ: ا.ت؟ ا.تتتتت!!!
ا.ت:ب..بله
تهیونگ:کجایی؟؟؟
ا.ت:همینجا فقط غرق افکارم شده بودم
تهیونگ:خیلی خوب دیگه بسته هوا هم دیگه تاریک شده بیا بریم ویلا
ا.ت:باشه بریم
(پرش زمانی سه روز بعد)
تهیونگ:ا.تتتت
ا.ت:جانمممم
تهیونگ:بدوووو دیگهههه بریم موج سواریییی
ا.ت:ته ته وایساااا اماده بشمممم دم به دقیقه هی میگی
(پرش زمانی ۳۰ دقیقه بعد)
تهیونگ:خوب میرم خانم مربی؟؟
ا.ت:افری چاگی تو همون حالت بمون
تهیونگ:عوو عوییی عااا
شاپپپپپ ته ته افتاد تو دریا
ا.ت:خندهههه داره قه قه میزنه
تهیونگ:زهر مارررر
ا.ت:خیلی خوب دیگه من برگردم ساحل تو یکم تمرین کن
(پرش زمانی ۱:۳۰ بعد)
پلیس:خانم ا.ت خانم ا.ت لطفا بیدار شید
ا.ت:بله بله بفرما...اوه خوابم برد...ته ته کوش؟؟ عا راستی بفرمایید اقای پلیس
پلیس: درباره ی همسرتونه
ا.ت ترسید
ا.ت:چیزی شده...تهیونگ الان کجاست
پلیس:متاسفم ایشون غرق شدن
ا.ت:چی!تو الان چی گفتی!تهیونگ من الان کجاستتتتت؟؟؟؟
پلیس:بیمارستان____
ویو ا.ت
سریع از روی مایوم یه رویه پوشیدم و به سمت ماشین دوییدم و با تمام سرعت به طرف بیمارستان حرکت کردم
پرستار:بفرمایید خانم؟
ا.ت:اقا کیم تهیونگ کدوم بخشههه
پرستار:یه لحظه لطفا...تو بخش اورژانسی قسمت تخلیه اب
سریع به ان جایی که گفت رفتم و دیدم دارن بهش تنفس دهان به دهان میدم و ضربانشو تنظیم میکنن خیلی ترسیده بودم
اگر من نمی خوابیدم
اگر پیشش میموندم
اگر هیچ وقت نمیومدیم
اگر به خاطر من تلاش نمیکردم
الان هیچ کدوم از این اتفاقات نیوفتاده بود و الان تنها کاری که من میتونم بکنم اینه که براش گریه کنم و دعا کنم که برگرده پیشم
باید برگرده پیشم
دقققققق(صدای ضربان قلب)
دکترا: دستگاه الکتریسیته همین الان
دکتر:تنظیم روی ۱۵۰ درجه ۲۰۰ درجه ۲۵۰ درجه
بیببببیببیییببب(خط صاف روی دستگاه ضربان قلب مشخص شد)
ا.ت:تهیونگ من تهیونگمممم نههههه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تهیونگ:ا.ت..ا.ت ا.ت بیدار شو دیگه
ا.ت:هققق تهیونگااا
تهیونگ:نگران نباش چاگی همش خواب بود من الان پیشتم...ششش نگران نباش من پیشتم
ا.ت:هق هق ته ته قول بده هیچ وقت ترکم نکنی
تهیونگ:قول میدم همیشه پیشت بمونم
تهیونگ: میگم حالا از ماشین بیا بیرون بریم دریا رو نگاه کنیم خورشید داره غروب میکنه این دقیقا همون لحظه ایه که تو دوسش داری
ا.ت لبخند زود و محکم تهیونگ و بغل کرد
″پپپاااااییییااااانننننن″
تهیونگ:ا.ت...ا.ت عزیزم
ا.ت:هوم
تهیونگ:بیدارشو بیب رسیدیم
ا.ت:رسیدیم؟(خوابالو)
تهیونگ:(خنده)اره چاگی بیا بیرون
تهیونگ در ماشین و برام باز کرد و آمدم بیرون واوووو چقدر قشنک بود ″دریا″ همیشه عاشقش بودم و بالاخره با عشقم جایی رفتم که عاشقشم خورشید داشت غروب میکرد و الان بهترین لحظه برای دریا و خورشید بود زیبا ترین لحظه
ا.ت:چقدر قشنگه :) رست مثل همیشه :)
تهیونگ:تو قشنگ تری :)
ا.ت:همیشه باید مخ بزنی؟ :)
تهیونگ:اگر توی ان همیشه تو باشی اره :)
...
....
.....
......
.......
تهیونگ:چه سکوت نشکنی :»
...
....
تهیونگ: ا.ت؟ ا.تتتتت!!!
ا.ت:ب..بله
تهیونگ:کجایی؟؟؟
ا.ت:همینجا فقط غرق افکارم شده بودم
تهیونگ:خیلی خوب دیگه بسته هوا هم دیگه تاریک شده بیا بریم ویلا
ا.ت:باشه بریم
(پرش زمانی سه روز بعد)
تهیونگ:ا.تتتت
ا.ت:جانمممم
تهیونگ:بدوووو دیگهههه بریم موج سواریییی
ا.ت:ته ته وایساااا اماده بشمممم دم به دقیقه هی میگی
(پرش زمانی ۳۰ دقیقه بعد)
تهیونگ:خوب میرم خانم مربی؟؟
ا.ت:افری چاگی تو همون حالت بمون
تهیونگ:عوو عوییی عااا
شاپپپپپ ته ته افتاد تو دریا
ا.ت:خندهههه داره قه قه میزنه
تهیونگ:زهر مارررر
ا.ت:خیلی خوب دیگه من برگردم ساحل تو یکم تمرین کن
(پرش زمانی ۱:۳۰ بعد)
پلیس:خانم ا.ت خانم ا.ت لطفا بیدار شید
ا.ت:بله بله بفرما...اوه خوابم برد...ته ته کوش؟؟ عا راستی بفرمایید اقای پلیس
پلیس: درباره ی همسرتونه
ا.ت ترسید
ا.ت:چیزی شده...تهیونگ الان کجاست
پلیس:متاسفم ایشون غرق شدن
ا.ت:چی!تو الان چی گفتی!تهیونگ من الان کجاستتتتت؟؟؟؟
پلیس:بیمارستان____
ویو ا.ت
سریع از روی مایوم یه رویه پوشیدم و به سمت ماشین دوییدم و با تمام سرعت به طرف بیمارستان حرکت کردم
پرستار:بفرمایید خانم؟
ا.ت:اقا کیم تهیونگ کدوم بخشههه
پرستار:یه لحظه لطفا...تو بخش اورژانسی قسمت تخلیه اب
سریع به ان جایی که گفت رفتم و دیدم دارن بهش تنفس دهان به دهان میدم و ضربانشو تنظیم میکنن خیلی ترسیده بودم
اگر من نمی خوابیدم
اگر پیشش میموندم
اگر هیچ وقت نمیومدیم
اگر به خاطر من تلاش نمیکردم
الان هیچ کدوم از این اتفاقات نیوفتاده بود و الان تنها کاری که من میتونم بکنم اینه که براش گریه کنم و دعا کنم که برگرده پیشم
باید برگرده پیشم
دقققققق(صدای ضربان قلب)
دکترا: دستگاه الکتریسیته همین الان
دکتر:تنظیم روی ۱۵۰ درجه ۲۰۰ درجه ۲۵۰ درجه
بیببببیببیییببب(خط صاف روی دستگاه ضربان قلب مشخص شد)
ا.ت:تهیونگ من تهیونگمممم نههههه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تهیونگ:ا.ت..ا.ت ا.ت بیدار شو دیگه
ا.ت:هققق تهیونگااا
تهیونگ:نگران نباش چاگی همش خواب بود من الان پیشتم...ششش نگران نباش من پیشتم
ا.ت:هق هق ته ته قول بده هیچ وقت ترکم نکنی
تهیونگ:قول میدم همیشه پیشت بمونم
تهیونگ: میگم حالا از ماشین بیا بیرون بریم دریا رو نگاه کنیم خورشید داره غروب میکنه این دقیقا همون لحظه ایه که تو دوسش داری
ا.ت لبخند زود و محکم تهیونگ و بغل کرد
″پپپاااااییییااااانننننن″
۱۳.۵k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.