یک عمر به سودای لبش سوختم و آه

‏‎یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
‏‎روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد...
دیدگاه ها (۱)

یادِ تو اُفتادن اتفاقِ هر صبحِ من است ...!

کویر یزد توام‌، اصفهان کاشی‌هاتتمام آبی شعرم‌، از آن کاشی‌ها...

پرسید :"ناهار چی داریم مادر؟"مادر گفت :"سبزی پلو با ماهی"با ...

پرسید :"ناهار چی داریم مادر؟"مادر گفت :"سبزی پلو با ماهی"با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط