داستانهایی از گریه بر امام حسین ع خاک کربلا

⚜ داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): خاک کربلا

عایشه می گوید: حضرت پیغمبر اکرم (ص )در حال وحی بودند که حضرت حسین (ع ) وارد شد. و از پشت پیغمبر بالا رفت نشست و مشغول بازی شد.
جبرئیل فرمود: ای محمّد امت تو بعد از تو فتنه بپا می کنند و این فرزندت را بعد از تو به قتل می رسانند، آنگاه حضرت جبرئیل دست دراز کرد مقداری خاک سفید آورد و فرمود:
در این زمین فرزندت را می کشند که اسم آن طف است ، بعد وقتی که حضرت جبرئیل (ع ) رفت .
پیغمبر در حالیکه خاک در دست مبارکشان بود با حالت گریه به طرف اصحابش (که ابوبکر و عمر و حضرت امیر المؤ منین و حذیفه و عمّار و ابوذر در میان آنها بود) آمد.
اصحاب عرض کردند: یارسول اللّه چرا گریه می کنید؟!
حضرت فرمود: حضرت جبرئیل به من خبر داد که فرزندم حسین بعد از من در زمین طّف کشته خواهد شد. و این تربت را برای من آورد و خبر داد که همان جا هم دفن می گردد.


📙 منابع:
- تاریخچه عزاداری ، 20 نقل شد اقناع اللائم علی اقامة المات

2- اهلبیت ، ص 164
منبع: داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام ، تالیف علی میر خلف زاده

💯 @karballa_ir
دیدگاه ها (۱)

#ارباب_حسین_جاننَشَوَدْ صُـبحْ اگَر عَرضِ اِرادَتْ نَکُنَم.....

🍃 🌺 کندوی باغ هستی بی توعسل نداردبی تو کتاب عاشق ضرب المثل ...

سه چیز زیباست بی خبر دعایت ڪنند نبینی نگاهت ڪنند. ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط