Monster in the forest
Monster in the forest
فصل ۳ پارت ۲۱
یونگی: خب...شاید جیهوپ(جیـیــیـیغ🥲)
تهیونگ:*ناامید در انتظارات بیش از حد😔*
تهیونگ: بنظرت بهترین اخلاق تهیونگ چیه؟
یونگی: عجیب غریب بودنش...خیلی بامزه اس
تهیونگ:*لبخند مستطیلی*
جیمین:*با صدای آروم به تهیونگ* سه تا سوال پرسیدی پس من چی؟😑
تهیونگ:*میره کنار تا جیمین روبروش بشینه*
جیمین: خب...اگه قرار باشه با یکی از اعضا بری خرید با کدومشون میری؟
یونگی: با نامجون..چون سلیقه اش خیلی خوبه
جیمین: دوست داری آخرین روز زندگیتو با کدوم یکی از اعضا بگذرونی؟
یونگی: جوابی براش ندارم
جیمین: گفتم باید جواب بدی
یونگی: ترجیح میدم تنها بمونم...نه اینکه فقط با یکی باشم
جیمین: هوم...تا حالا شده یه لحظه از جیمین بدت بیاد؟
یونگی: نه
ا.ت: نوبت منه...دوست دختر داری؟(آفرین😁👏🏻)
یونگی: هنوز جوابی بهم نداده
ا.ت: اگه من باهات باشم قبول میکنی باهاش کات کنی و با من باشی؟
یونگی: عمرا
ا.ت: با دختر دیگه ای چی؟
یونگی: به هیچ عنوان
ا.ت: شنیدم تو و جونگ کوک سرش با هم دعوا دارین...باید دختر خیلی خوبی بوده باشه
تهیونگ:*در گوشی به جیمین* داره از خودش تعریف میکنه😐
جیمین: هعی..
ا.ت: اگه بین اون و جونگ کوک قرار بود یکیو انتخاب کنی کدومو انتخاب میکردی؟
یونگی: نمیدونم
ا.ت: همچین گزینه ای نداریم
یونگی: خب وقتی نمیدونم جوابو از کجام بیارم😐
ا.ت: دوست دختر داشتی؟
یونگی: قبل دبیو آره
ا.ت: دلت براش تنگ نمیشه؟
یونگی: نه
جیمین:*در گوشی به تهیونگ* چقدر جدیه
تهیونگ: اوهوم
ا.ت: اگه ردت کنه چیکار میکنی؟
یونگی: اول گریه میکنم...بعد خودزنی میکنم...بعد خودکشی میکنم
ا.ت:..............
جونگ کوک:*سقفمون چه خشگله*
ا.ت: توروخودا بیا دوست پسر من شو🥺
یونگی: حاضرم بمیرم ولی دوست پسر تو نشم
ا.ت:*نگاهی به جیمین و تهیونگ و جونگ کوک میندازه*
جیمین:*سر تکون میده*
ا.ت: چشماشو باز میکنه* که اینطور..
یونگی:*شوکه* ا.ت..
ا.ت:*سرشو به نشانه تاسف تکون میده*
یونگی: من نمیدوسم تویی
ا.ت: خودم میدونم
یونگی: شما...منو خفت کردین که ازم بازجویی کنینننننن؟؟؟
تهیونگ: راه خوبی برای فهمیدن حقیقت بود
جونگ کوک: جناب مین یونگی...اگه یه بار دیگه دیدم به شیرموزام یا لباس زیرام دست زدی...دستتو از قلم میشکنممممم
یونگی: با هیونگت اینجوری حرف میزنی😑 منم که باید الان بزنم ناقصت کنم
جونگ کوک:*دستاشو باز میکنه* هاااااا بی بزن😑
همگی:*غش کردن از خنده*
تهیونگ: خب الان که همه رو بیدار کردیم چیکار کنیم؟
یونگی: من که میرم دوباره میخوابم😐
جیمین: نمیتونی چون ما دوباره بیدارت میکنیم😁
یونگی: اوهوم...این بار به قتل میرسین
جیمین: حتی ا.ت؟
یونگی: اون به اندازه شما کرم نداره😑
ا.ت: چطور شد که به این نتیجه رسیدی؟
یونگی: داری؟
ا.ت: آره😁(🗿🤦🏻♀️🔪)
یونگی:*بلند میشه* اصن همتون کرمک دارین
تهیونگ: توروخودا بیاین بازم کرم ریزی کنیم😁
جیمین: یونگی جان تو میای؟
یونگی: نه
جیمین: پس به زور میبریمت😐
تهیونگ: ا.ت هم میاد هاااا
یونگی: هعی...با اینکه دلم نمیخواد ولی باشه
جیمین: یس😁
این بار چون دیروز نبودم تومار گذاشتم😐 در ضمن بنذه نت نخریدم به مامانم وصلم زیرا امتحانات نوبت دوم عن شروع شده و برام نت نمیگیره فقط چند دقیقه بهش وصل میشم که براتون پارت بزارم
چه ادمین خوبی دارید😐🤌🏻
فصل ۳ پارت ۲۱
یونگی: خب...شاید جیهوپ(جیـیــیـیغ🥲)
تهیونگ:*ناامید در انتظارات بیش از حد😔*
تهیونگ: بنظرت بهترین اخلاق تهیونگ چیه؟
یونگی: عجیب غریب بودنش...خیلی بامزه اس
تهیونگ:*لبخند مستطیلی*
جیمین:*با صدای آروم به تهیونگ* سه تا سوال پرسیدی پس من چی؟😑
تهیونگ:*میره کنار تا جیمین روبروش بشینه*
جیمین: خب...اگه قرار باشه با یکی از اعضا بری خرید با کدومشون میری؟
یونگی: با نامجون..چون سلیقه اش خیلی خوبه
جیمین: دوست داری آخرین روز زندگیتو با کدوم یکی از اعضا بگذرونی؟
یونگی: جوابی براش ندارم
جیمین: گفتم باید جواب بدی
یونگی: ترجیح میدم تنها بمونم...نه اینکه فقط با یکی باشم
جیمین: هوم...تا حالا شده یه لحظه از جیمین بدت بیاد؟
یونگی: نه
ا.ت: نوبت منه...دوست دختر داری؟(آفرین😁👏🏻)
یونگی: هنوز جوابی بهم نداده
ا.ت: اگه من باهات باشم قبول میکنی باهاش کات کنی و با من باشی؟
یونگی: عمرا
ا.ت: با دختر دیگه ای چی؟
یونگی: به هیچ عنوان
ا.ت: شنیدم تو و جونگ کوک سرش با هم دعوا دارین...باید دختر خیلی خوبی بوده باشه
تهیونگ:*در گوشی به جیمین* داره از خودش تعریف میکنه😐
جیمین: هعی..
ا.ت: اگه بین اون و جونگ کوک قرار بود یکیو انتخاب کنی کدومو انتخاب میکردی؟
یونگی: نمیدونم
ا.ت: همچین گزینه ای نداریم
یونگی: خب وقتی نمیدونم جوابو از کجام بیارم😐
ا.ت: دوست دختر داشتی؟
یونگی: قبل دبیو آره
ا.ت: دلت براش تنگ نمیشه؟
یونگی: نه
جیمین:*در گوشی به تهیونگ* چقدر جدیه
تهیونگ: اوهوم
ا.ت: اگه ردت کنه چیکار میکنی؟
یونگی: اول گریه میکنم...بعد خودزنی میکنم...بعد خودکشی میکنم
ا.ت:..............
جونگ کوک:*سقفمون چه خشگله*
ا.ت: توروخودا بیا دوست پسر من شو🥺
یونگی: حاضرم بمیرم ولی دوست پسر تو نشم
ا.ت:*نگاهی به جیمین و تهیونگ و جونگ کوک میندازه*
جیمین:*سر تکون میده*
ا.ت: چشماشو باز میکنه* که اینطور..
یونگی:*شوکه* ا.ت..
ا.ت:*سرشو به نشانه تاسف تکون میده*
یونگی: من نمیدوسم تویی
ا.ت: خودم میدونم
یونگی: شما...منو خفت کردین که ازم بازجویی کنینننننن؟؟؟
تهیونگ: راه خوبی برای فهمیدن حقیقت بود
جونگ کوک: جناب مین یونگی...اگه یه بار دیگه دیدم به شیرموزام یا لباس زیرام دست زدی...دستتو از قلم میشکنممممم
یونگی: با هیونگت اینجوری حرف میزنی😑 منم که باید الان بزنم ناقصت کنم
جونگ کوک:*دستاشو باز میکنه* هاااااا بی بزن😑
همگی:*غش کردن از خنده*
تهیونگ: خب الان که همه رو بیدار کردیم چیکار کنیم؟
یونگی: من که میرم دوباره میخوابم😐
جیمین: نمیتونی چون ما دوباره بیدارت میکنیم😁
یونگی: اوهوم...این بار به قتل میرسین
جیمین: حتی ا.ت؟
یونگی: اون به اندازه شما کرم نداره😑
ا.ت: چطور شد که به این نتیجه رسیدی؟
یونگی: داری؟
ا.ت: آره😁(🗿🤦🏻♀️🔪)
یونگی:*بلند میشه* اصن همتون کرمک دارین
تهیونگ: توروخودا بیاین بازم کرم ریزی کنیم😁
جیمین: یونگی جان تو میای؟
یونگی: نه
جیمین: پس به زور میبریمت😐
تهیونگ: ا.ت هم میاد هاااا
یونگی: هعی...با اینکه دلم نمیخواد ولی باشه
جیمین: یس😁
این بار چون دیروز نبودم تومار گذاشتم😐 در ضمن بنذه نت نخریدم به مامانم وصلم زیرا امتحانات نوبت دوم عن شروع شده و برام نت نمیگیره فقط چند دقیقه بهش وصل میشم که براتون پارت بزارم
چه ادمین خوبی دارید😐🤌🏻
۱۲.۶k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.