گفتی عروسیته و من
گفتی عروسیته و من
اخه چی میگفتم بهت
خواستی تا زخمی تر بشم
تا که خنک بشه دلت
اما نمیدونم چرا
خوشحالم از این حادثه
مهم اینه که عشق من
داره به عشقش میرسه
لباس دامادیتو کاش
میشد که من تنت کنم
رو ماشین عروسیتون
گلای رز بچسبونم
بیام توو و همسرتو
از زیر قران رد کنم
منم که باید بعد تو
به سختی عادت بکنم
سوگند و عاشق بودنش
یه قصه ی قدیمیه
اون بیشتر از هرکسی با
یه قاب عکس صمیمیه
صاحب این عکس این روزاس
که میرسه تولدش
اما میدونم نمیخواد
که اینشبو باشم پیشش
دیوارای اتاقمو
یه دنیا بادکنک زدم
جشن میگیرم تولدت
تنهای تنها با خودم
اخه چی میگفتم بهت
خواستی تا زخمی تر بشم
تا که خنک بشه دلت
اما نمیدونم چرا
خوشحالم از این حادثه
مهم اینه که عشق من
داره به عشقش میرسه
لباس دامادیتو کاش
میشد که من تنت کنم
رو ماشین عروسیتون
گلای رز بچسبونم
بیام توو و همسرتو
از زیر قران رد کنم
منم که باید بعد تو
به سختی عادت بکنم
سوگند و عاشق بودنش
یه قصه ی قدیمیه
اون بیشتر از هرکسی با
یه قاب عکس صمیمیه
صاحب این عکس این روزاس
که میرسه تولدش
اما میدونم نمیخواد
که اینشبو باشم پیشش
دیوارای اتاقمو
یه دنیا بادکنک زدم
جشن میگیرم تولدت
تنهای تنها با خودم
۲.۲k
۲۲ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.