کاش میدانستی

کاش می‌دانستی
چقدرراه رفتنت را
دوست دارم
آنقدرکه
جایی دورازچشم تو
پشت پنجره‌
مه‌گرفته‌ای می‌نشینم
شیشه را
به اندازه کف دستم پاک میکنم
و جرعه جرعه
راه رفتنت رامی‌نوشم
دیدگاه ها (۱)

تو آمدی که بمانی، بمان و زندگی‌ام کنبخند؛ دوست ندارم غریب و ...

📝شبیهِ لذتِ یک آشتیِ جانانه بعد از یک قهرِ طولانی ،شبیهِ تول...

مدتهاست که دیگر شب نیست !! ⇛همان ادامه روز است ... ✖کمی تاری...

تمام شهر خوابندمن بیدارم و خاطراتت ، و یک دنیا که جای تو خال...

و بعضی وقت‌هادوست داشتن#حیاتی دیگر استزنده نگه داشتنڪسی درون...

وقتی میگم "دوست دارم" از روی عادت نیس یا یه کلمه ای نیست ک ب...

درونم شکسته است راه که میروم صدای گوش خراش تکه هایم در درون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط