این یکی سناریو در خواست یه عزیزی بود

این یکی سناریو در خواست یه عزیزی بود **

واکنش توجی اگه لخت بری جلوش وایسی 🛐

توجی : هممم دارم چی میبینم !؟
منتظری یه حرکتی کنه +
تا اینکه میاد جلو کمرتو میگیره ...
پس میخوای یه خودی نشون بدی ؟!
تو بازم ساکتی >
توجی : زبونت بند رفته وروجک ؟ نترس ملایم باهات رفتار میکنم . و خنده ی شیطانی
بعدشم که آره خلاصه ...







خودت خواستی توجی پارت کنه به من چه






میخواستی لخت نری جلوش اون جنبه نداره میگیره پارت میکنه









🛐 پدر خودت منو ببخش
دیدگاه ها (۶)

بازم گریه کنید 🛐

اینوپی و کوکو

ژاپن قدیم 🇯🇵

میخوام اولین سناریویی که نوشتم و بذارم اگه خوب نبود

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط