لتنا رموش العن
ليتنا كرموش العين...
نلتقي كل ثانية بدون موعد...
وعندما يأخُذنا التعب...
ننامُ في أحضان الجفون ونختفي...
«کاش ما هم مانند
مژههایِ چشم بودیم...
هر ثانیه بدونِ قرار قبلی
و سَرزده هم دیگر را میدیدیم...
و هر گاه خسته و رنجور میشدیم
در آغوش پلک میخوابیدیم
و ناپدید میشدیم...»
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
نلتقي كل ثانية بدون موعد...
وعندما يأخُذنا التعب...
ننامُ في أحضان الجفون ونختفي...
«کاش ما هم مانند
مژههایِ چشم بودیم...
هر ثانیه بدونِ قرار قبلی
و سَرزده هم دیگر را میدیدیم...
و هر گاه خسته و رنجور میشدیم
در آغوش پلک میخوابیدیم
و ناپدید میشدیم...»
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
- ۲.۵k
- ۲۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط