نجوای شبانه با حضرت دوست
نجوای شبانه با حضرت دوست
باز هم جمعه و نیامدنتو غمم ...
بی تابم آقا جان ، بی تاب . بگو چاره چه کنم؟ بگو چند جمعه ی دیگر باید به انتظارت بنشینم و نرگس پر پر کنم
بگو چند بار دیگر باید صدایت بزنم و نامت در میان هق هق ام گم شود
آقا جان به خدا دیگر تاب ندارم دلم روی ماهت را میخواهد
دلم نوازش پدرانه ات را میطلبد
دلم بوسه از دستانتان را آرزو میکند قربان قدمت بیا
تمام وجودم به فدایت و فرش قدوم با صفایت تو فقط بیا
بگو چاره چه کنم حتی وقتی دیگر اشگهایم هم آرامم نمیکند
بگو چاره چه کنم حتی وقتی سیل اشگ های داغ و روانم سراغ تو را میگیرد
آقای خوبم بیا
دیگر طاقت دوری ندارم
تو را به جان عمویت عباس بیا
اللهم عجل لولیک الفرج
@fanous40e
باز هم جمعه و نیامدنتو غمم ...
بی تابم آقا جان ، بی تاب . بگو چاره چه کنم؟ بگو چند جمعه ی دیگر باید به انتظارت بنشینم و نرگس پر پر کنم
بگو چند بار دیگر باید صدایت بزنم و نامت در میان هق هق ام گم شود
آقا جان به خدا دیگر تاب ندارم دلم روی ماهت را میخواهد
دلم نوازش پدرانه ات را میطلبد
دلم بوسه از دستانتان را آرزو میکند قربان قدمت بیا
تمام وجودم به فدایت و فرش قدوم با صفایت تو فقط بیا
بگو چاره چه کنم حتی وقتی دیگر اشگهایم هم آرامم نمیکند
بگو چاره چه کنم حتی وقتی سیل اشگ های داغ و روانم سراغ تو را میگیرد
آقای خوبم بیا
دیگر طاقت دوری ندارم
تو را به جان عمویت عباس بیا
اللهم عجل لولیک الفرج
@fanous40e
۱.۵k
۰۴ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.