(ا.ب) (همون اسم بچتون):بیا باژیییییی مانانیییی بابیی هم م
(ا.ب) (همون اسم بچتون):بیا باژیییییی مانانیییی بابیی هم میهااااد
تو:نهههههه تو رو خدااا نههه
(ا.ب):مانانی تو لو خداااا جانه من تو لو خدا دیده
تو:(ا.ب) تورو خدا چیه دیگه من نمیتوووونم
(ا.ب):اخه چلاااااا هااا چلا
تو:اممم...اخه...من...چیزه...
زین میاد توو میگه
ز:مامیت یکم خون از دست داده
تو:زییییییین
(ا.ب):میپرترو شکمت ماناااانیییی بدوووو بدوووو بگو چی شدههه اخه
دسیتو میزارهرو شکمت به گوشه مبل نگاه میکنی میبینی اتفاقی نیافتاده
تو:(ا.ب) بیا پایین
زین با هل بغلش میکنه میزارتشتو تختش و میخوابونتش بعد از چند دقیقه میادکنارت میشینه
ز:خوبی؟
تو:اوهوم
زین میخنده و میگه:دوست دارم❤
یه صدا میاد-__-
(ا.ب):مانانی باژی نتلدیاااا
اینم آخرین داستان امشب..امیدوارم خوشتون بیاد سعی میکنم هرشب بزارم:)شب بـــــخیر:))
#zayn
#onedirection
#aidastyles
#goodnight
تو:نهههههه تو رو خدااا نههه
(ا.ب):مانانی تو لو خداااا جانه من تو لو خدا دیده
تو:(ا.ب) تورو خدا چیه دیگه من نمیتوووونم
(ا.ب):اخه چلاااااا هااا چلا
تو:اممم...اخه...من...چیزه...
زین میاد توو میگه
ز:مامیت یکم خون از دست داده
تو:زییییییین
(ا.ب):میپرترو شکمت ماناااانیییی بدوووو بدوووو بگو چی شدههه اخه
دسیتو میزارهرو شکمت به گوشه مبل نگاه میکنی میبینی اتفاقی نیافتاده
تو:(ا.ب) بیا پایین
زین با هل بغلش میکنه میزارتشتو تختش و میخوابونتش بعد از چند دقیقه میادکنارت میشینه
ز:خوبی؟
تو:اوهوم
زین میخنده و میگه:دوست دارم❤
یه صدا میاد-__-
(ا.ب):مانانی باژی نتلدیاااا
اینم آخرین داستان امشب..امیدوارم خوشتون بیاد سعی میکنم هرشب بزارم:)شب بـــــخیر:))
#zayn
#onedirection
#aidastyles
#goodnight
۱.۱k
۰۲ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.