بگذارید همه چیز در دنیا ناعادلانه تقسیم شود

بگذارید همه چیز در دنیا ناعادلانه تقسیم شود..
بگذارید داشته ها و نداشته هایمان روی ترازو برود..
هیچ کدام از این ها مهم نیست
مهم این است در یک مورد بین تمام انسان ها عدالت باشد
هر انسانی چه در روستایی دور افتاده باشد چه در بزرگترین شهر جهان ، باید یک نفر را داشته باشد
یک‌نفر به نام رفیق
نه از آن رفیق هایی که فصلی باشند
یک روز باشند و یک عمر نه
نه از آن رفیق هایی که وقتی زندگی ات بهار هست کنارت باشند و‌ وقتی زندگی ات زمستان شد و داشتی می لرزیدی ، بروند زیر کرسی بخوابند
نه از آن رفیق هایی که هر‌وقت لامپ زندگیشان می سوزد و زندگیشان تاریک می شود می آیند به سراغت و وقتی هوا روشن است شما را یادشان نمی آید
نه از آن رفیق هایی که دشمنند
نه منظورم این ها نیستند
دارم درباره ی رفیق هایی می‌گویم که اگر از آسمان سنگ هم ببارد چتر هستند
رفیق هایی که می توانی کنارشان بلند بخندی
می‌توانی بدون هیچ حرف و توضیحی در آغوششان اشک‌بریزی
آن هایی که بودنشان همیشگی ست حتی اگر تو بعضی از روزها همان آدم همیشگی نباشی
رفیق هایی که تو را بلدند
آن هایی که کنارشان خودت هستی با تمام خوبی ها و بدی هایت
رفیق هایی که‌گوش‌هستند برای حرف هایت ... برای درد هایت بگذارید همه چیز در دنیا نا عادلانه تقسیم شود.
اما هر آدمی باید یک نفر را داشته باشد
یک رفیق. . .
.
#ویسگون ، #عاشقانه ، #نوشته ، #بوی_یاس ، #نشر_راویس ، #مخاطب_خاص ، #شعر ، #عشق ، #دو_نفره ، #داستان ، #انتشارات ، #کتاب ، #غمگین ، #رفیق ، #دوستی ، #رفاقت
دیدگاه ها (۰)

چراغهای امامزاده، از دور در تاریکی؛ مثل چراغ خانه ای بود که ...

تا اون موقع زیاد از خانواده دور نشده بودم و حالا قرار بود به...

قدیما هر وقت تو محل واسه بازی یار انتخاب می کردیم ، همیشه یا...

چند سالی بود که همدیگر را ندیده بودیم یعنی از سال آخر دانشگا...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط