زندگی همینه...
خب من امسال کلای هشتمم اتفاقات زیادی برام از اولین روزی که رفتم مدرسه برام افتاد.. از کلاس اول تا ششم فقط اذیت شدم ... قلدری.. کتک... درد... رفتن مادرم به مدت چهار ما... آزار و اذیت پدرم... فقط توی ۹ سالگی و... خب زندگیم فراز و نشیب های زیادی داشت... بهتره بگم هنوزم داره... قدیما وقتی فکر میکردم بهش فقط اذیتم میکرد ولی الان که فکر میکنم میبینم که آره درسته که اذیت شدم... ولی به همون اندازه رشد گردم و درک رفت بالا ... خب آدم هیچ چیز رو مجانی توی زندگیش بدست نمیاره... من همیشه دوست داشتم آدمی بشم که به همه محبت میکنه و درکشون میکنه و کنارشونه... و خب باید همه این اتفاقا می افتاد تا نرگس الان ساخته بشه یا بهتره بگم Amerald خب نرگس اسمیه که بقیه برام گذاشتن و این اسمیه که من برای خودم گذاشتم ... خب کسایی که دارین اینو میخونین میخوام یه چیزی بهتون بگم ... زندگی پر از آزار و اذیت ما مثل درخت هایی توی طوفان زندگیم.. و خم میشیم ولی چند نفر میشکنن و چند نفر برمیگردن و سخت تر میشن... مسئله همینه ما فکر میکنیم مشکل فقط برای ماست و ما بدبخترین آدم های دنیاییم ولی اینطوری نیست.. هر کسی به سطح تحملش اذیت میشه و قابل مقایسه نیست... پس احترام رو یاد بگیرین ... و از همه مهتر خودتون رو دوست داشته باشین ... شما نقش اصلی زندگی خودتون هستین به محض اینکه بگیرین کتابتون تموم میشه... کسه دیگه ای نمیتونه ادامش بده ... پس یه طوری زندگی کنین که خودتون به خودتون افتخار کنین با تبدیل شدن به بهترین ورژن خودتون کسی بشن که همه ارزشو دارن.. نمیدونین رفاقت با خودتون چه حسی داره... وقتی خودت رو دوست داری به صورت ناخود آگاه همچیز خودتون براتون جذاب میشه درست مثل زمانی که شروع میکنیم به دوست داشتن یکی ساده ترین چیز ها برامون جذابه در باره خودتون هم همینه ... امتحانش کنین ..
۵.۵k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.