(( یاقوت آبی ))
(( یاقوت آبی ))
پارت ۱
میگن توی زمان های قدیم یه شیطان خیلی ترسناک و بدجنس وجود داشت که هرجا میرفت همه از ترس زانو میزدن و التماس میکردن . هیچ وقت کسی پیدا نشد که مثل اون شیطان قوی و ترسناک باشه افسانه ها میگن وقتی راه میرفت زمین زیرش می سوخت یه پرنس شیطانی که برای قدرت سر برادر و خواهرا خانوادش رو زیر آب کرد . داستان های زیادی راجب پرنس شیطانی بود بعضیا میگفتن وجودش از آتیشه بعضی میگفتن اگر به چشماش نگاه کنی میمیری حرف های زیادی راجبش بود و حتی میگفتن پرنس اینقدر قیافه ترسناکی داره که هیچکس نمیتونه بهش نگاه کنه . خلاصه حرف های خیلی زیادی ازش بود البته همون طور که گفتم در زمان های قدیم . توی زمان حال همه فراموشش کرده بودن البته اگر کسی میخواست با شیاطین معامله بکنه به اسم پرنس شیطانی دازای اوساما معامله میکرد و وقتی میمیرد به دیدن پرنس شیطانی میرفت و باید بهاش رو میپرداخت یا روحش متلاشی میشد و به قدرت پرنس اضافه میشد یا تو جهنم جسم میگرفت و به عنوان برده زندگی میکرد یا حتی منشی شخصی دازای اوساما میشد به هر حال همه چیز با مردن تموم نمیشه توی اون دنیا هم باید تقاص پس بدی کسی تا حالا از دست اوساما قسِر در نرفته بود اما یه چیز عجیب تر این بود که اون یه دستیار خیلی بی رحم به نام آکوتاگاوا ریونوسکه داشت . درسته ریونوسکه و اوساما ممکنه دیگه وجود نداشته باشن اما هیچ وقت نمیتونیم منکر وجود پرنس جهنم و دستیارش باشیم اما کی میدونه شاید اوساما و ریونوسکه به عنوان آدم کنار ما زندگی کنن؟
₩ خب چویا عزیزم بگیر بخواب دیگه وقت خوابه
+ نههههه مامان یکم دیگه بگو
₩ میدونم عاشق این داستانی اما الان وقت خوابه
+ مامانننیییی
₩ چویا اگر الان بخوابی قول میدم فردا برات آب نبات بخرم
+ خوداییییی؟ ( نگاه کردن با چشمای قلبی )
₩ آره چشم اقیانوسی مامان
+ باوشههههه
۱۲ سال بعد ، چویای ۱۸ ساله
₩ پسرم مراقب باش داری میری مدرسه
+ باشه مامان من که دیگه بچه نیستم
₩ هوی پرسک من خودم گنده کردمتا
+ باشه بابا
₩ من مامانتم
+ غلط کردم
₩ آفرین خب دیگه مامانو یه بوس کن یه بوسم بده برو
+ بغل کردن کوردلیا * اسم مامانش گذاشتم این * بوسیدنش
₩ آی قربون پسرم برم من خداحافظ
+ بای بای مامانی
+ داشتم میرفتم سمت مدرسه که دیدم جلد جدید پرنس شیطانی اومده بود . درست فکر کردید من از بچگی عاشق این کتاب بودم در صورتی که بقیه ی بچها از این کتاب میترسن خب میشه گفت من چیزای ترسناک خیلی دوست دارم 😁
& هوییییییی چویا
+ عه تاچیهارا تویی
& نه اصغر سگ سیبیلم اوسکول
& یکم آدم باش خب
+ میترسم بدون من تنها بمونی خب
& لبخند ملیح
& خب چه غلطی داری میکنی
+ کتاب میخرم
& حاجی پشمام این کتاب ترسناکه؟
+ آره مشکلی داری؟
& نه بابا ریدم تو سلیقت
+ مشکل داری نخون خب گراز
& باشه بابا بجنب دیر شد
+ اوکی
*** جهنم ، عمارت پرنس شیطانی دازای اوساما ( بچها هر وقت این علامت دیدید *** یعنی برش زمانی داشتیم )
_ حوصلم پوکید
÷ چیکار میتونم براتون بکنم؟
_ آکوتا یه چیز سرگرم کننده بده بهم
÷ یه چیز بگم
_ بگو
پایان _ مرسی لایک میکنی 😁💍❤
پارت ۱
میگن توی زمان های قدیم یه شیطان خیلی ترسناک و بدجنس وجود داشت که هرجا میرفت همه از ترس زانو میزدن و التماس میکردن . هیچ وقت کسی پیدا نشد که مثل اون شیطان قوی و ترسناک باشه افسانه ها میگن وقتی راه میرفت زمین زیرش می سوخت یه پرنس شیطانی که برای قدرت سر برادر و خواهرا خانوادش رو زیر آب کرد . داستان های زیادی راجب پرنس شیطانی بود بعضیا میگفتن وجودش از آتیشه بعضی میگفتن اگر به چشماش نگاه کنی میمیری حرف های زیادی راجبش بود و حتی میگفتن پرنس اینقدر قیافه ترسناکی داره که هیچکس نمیتونه بهش نگاه کنه . خلاصه حرف های خیلی زیادی ازش بود البته همون طور که گفتم در زمان های قدیم . توی زمان حال همه فراموشش کرده بودن البته اگر کسی میخواست با شیاطین معامله بکنه به اسم پرنس شیطانی دازای اوساما معامله میکرد و وقتی میمیرد به دیدن پرنس شیطانی میرفت و باید بهاش رو میپرداخت یا روحش متلاشی میشد و به قدرت پرنس اضافه میشد یا تو جهنم جسم میگرفت و به عنوان برده زندگی میکرد یا حتی منشی شخصی دازای اوساما میشد به هر حال همه چیز با مردن تموم نمیشه توی اون دنیا هم باید تقاص پس بدی کسی تا حالا از دست اوساما قسِر در نرفته بود اما یه چیز عجیب تر این بود که اون یه دستیار خیلی بی رحم به نام آکوتاگاوا ریونوسکه داشت . درسته ریونوسکه و اوساما ممکنه دیگه وجود نداشته باشن اما هیچ وقت نمیتونیم منکر وجود پرنس جهنم و دستیارش باشیم اما کی میدونه شاید اوساما و ریونوسکه به عنوان آدم کنار ما زندگی کنن؟
₩ خب چویا عزیزم بگیر بخواب دیگه وقت خوابه
+ نههههه مامان یکم دیگه بگو
₩ میدونم عاشق این داستانی اما الان وقت خوابه
+ مامانننیییی
₩ چویا اگر الان بخوابی قول میدم فردا برات آب نبات بخرم
+ خوداییییی؟ ( نگاه کردن با چشمای قلبی )
₩ آره چشم اقیانوسی مامان
+ باوشههههه
۱۲ سال بعد ، چویای ۱۸ ساله
₩ پسرم مراقب باش داری میری مدرسه
+ باشه مامان من که دیگه بچه نیستم
₩ هوی پرسک من خودم گنده کردمتا
+ باشه بابا
₩ من مامانتم
+ غلط کردم
₩ آفرین خب دیگه مامانو یه بوس کن یه بوسم بده برو
+ بغل کردن کوردلیا * اسم مامانش گذاشتم این * بوسیدنش
₩ آی قربون پسرم برم من خداحافظ
+ بای بای مامانی
+ داشتم میرفتم سمت مدرسه که دیدم جلد جدید پرنس شیطانی اومده بود . درست فکر کردید من از بچگی عاشق این کتاب بودم در صورتی که بقیه ی بچها از این کتاب میترسن خب میشه گفت من چیزای ترسناک خیلی دوست دارم 😁
& هوییییییی چویا
+ عه تاچیهارا تویی
& نه اصغر سگ سیبیلم اوسکول
& یکم آدم باش خب
+ میترسم بدون من تنها بمونی خب
& لبخند ملیح
& خب چه غلطی داری میکنی
+ کتاب میخرم
& حاجی پشمام این کتاب ترسناکه؟
+ آره مشکلی داری؟
& نه بابا ریدم تو سلیقت
+ مشکل داری نخون خب گراز
& باشه بابا بجنب دیر شد
+ اوکی
*** جهنم ، عمارت پرنس شیطانی دازای اوساما ( بچها هر وقت این علامت دیدید *** یعنی برش زمانی داشتیم )
_ حوصلم پوکید
÷ چیکار میتونم براتون بکنم؟
_ آکوتا یه چیز سرگرم کننده بده بهم
÷ یه چیز بگم
_ بگو
پایان _ مرسی لایک میکنی 😁💍❤
۱۵.۲k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.