به سلامتی همه کسایی که زبونشون میگیره...کمتر تو جمع میشین
به سلامتی همه کسایی که زبونشون میگیره...کمتر تو جمع میشینن...اگر هم بشینن خیلی کم حرف میزنن...به سلامتیشون که دوستاشون مسخرشون میکنه...به سلامتیشون که وقتی میخوان سر کلاس از رو درس بخونن به خدا توکل میکنن تا زبونشون نگیره...به سلامتیشون که وقتی رو یه کلمه ای زبونشون میگیره میگن یادم رفت چی میخواسم بگم...به سلامتیشون که کلی حرف دوس دارن بزنن کلی حرفای نگفته ولی نمیگن که یه موقع زبونش جلوی بقیه نگیره تا آبروش بره...به سلامتیشون که بدترین درد رو دارن تحمل میکنن...به سلامتیشون که کسی درکشون نمیکنه...به سلامتیشون که برای اینکه زبونشون نگیره به خداشون توکل میکنن...به سلامتیشون که وقتی مسخره میشن تو روشون وا میسن که ی وقت کم نیارن...به سلامتیشون که گوشه گیرن...به سلامتیشون که وقتی به طور اتفاقی میبینن زبونشون نگرفت چقدر خوش حال میشن...به سلامتیشون که اگه رو کلمه ای زبونشون میگیره یه کلمه ی دیگه ای رو جایگزینش میکنن...به سلامتیشون که اگه ببینن یکی هم مثله خودشونه همو درک میکنن...به سلامتیشون که بزرگترین آرزوشون اینه که زبون گرفتگیشون خوب بشه...به سلامتیشون که وقتی با خودشون حرف میزنن زبونشون نمیگیره...به سلامتی همشون...
۶.۸k
۲۲ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.