زیبا ترین رویا pt22
زیبا ترین رویا pt22
ویو ا.ت
صبح با صدای آلارمم ساعت ۰۶:۰۰ بیدار شدم تا یه ساعته دیگه باید تو فرودگاه بودیم رفتم همه رو بیدار کردم و رفتم wc کار های لازم رو کردم و رفتم آشپز خونه صبونه درست کردم و همشون اکمدن باهم خوردیم ساعت ۰۶:۳۰ بود باید زود تنقلات رو آماده میکردم تا گرسنه شدیم بخوریم (اسلاید۲)بعد زود رفتم لباسامو پوشیدم(اسلاید۳)و رفتم چمدونم رو برداشتم رفتیم سوار ماشین میا شدیم زود به فرودگاه حرکت کردیم ۱۰ مین بعد رسیدیم تا اینکه دیدیم پسرا اونجا منتظر ما بودن (jk.jm.sg.jn.v.rm.jh)رفتیم اونجا پیششون رفتیم تو هواپیما منو کوک پیش هم نشستیم و لیا و جیمین هانول و جین و هانا و نامجون و شوگا و میا باهم جونگکی و تهیونگ باهم و در آخر نابون و جیهوپ باهم (نکته:گفتم اگه یادتون نیس همشون سینگلن ولی نایون و جیهوپ باهم رلن سینگل نیستن🤗) هواپیما حرکت کرد من که تا کوک رو دیدم هول کردم
کوک:اوممم ا.ت
ا.ت:جانم...یعنی بله
کوک: ...
_______________________________
بچه ها مامانم نمیزاره بنویسم میگه برو حموم از حموم بیام حتما مینویسم لطفا تو کامنتا شلوارمو در نیارین😐
ویو ا.ت
صبح با صدای آلارمم ساعت ۰۶:۰۰ بیدار شدم تا یه ساعته دیگه باید تو فرودگاه بودیم رفتم همه رو بیدار کردم و رفتم wc کار های لازم رو کردم و رفتم آشپز خونه صبونه درست کردم و همشون اکمدن باهم خوردیم ساعت ۰۶:۳۰ بود باید زود تنقلات رو آماده میکردم تا گرسنه شدیم بخوریم (اسلاید۲)بعد زود رفتم لباسامو پوشیدم(اسلاید۳)و رفتم چمدونم رو برداشتم رفتیم سوار ماشین میا شدیم زود به فرودگاه حرکت کردیم ۱۰ مین بعد رسیدیم تا اینکه دیدیم پسرا اونجا منتظر ما بودن (jk.jm.sg.jn.v.rm.jh)رفتیم اونجا پیششون رفتیم تو هواپیما منو کوک پیش هم نشستیم و لیا و جیمین هانول و جین و هانا و نامجون و شوگا و میا باهم جونگکی و تهیونگ باهم و در آخر نابون و جیهوپ باهم (نکته:گفتم اگه یادتون نیس همشون سینگلن ولی نایون و جیهوپ باهم رلن سینگل نیستن🤗) هواپیما حرکت کرد من که تا کوک رو دیدم هول کردم
کوک:اوممم ا.ت
ا.ت:جانم...یعنی بله
کوک: ...
_______________________________
بچه ها مامانم نمیزاره بنویسم میگه برو حموم از حموم بیام حتما مینویسم لطفا تو کامنتا شلوارمو در نیارین😐
۳.۹k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.