دست هایت را،
دست هایت را،
با لیوانِ چایی ات گرم کن
دلت را با خیالی پنهان
دردها را همه به یادت میآورند
حتی آنانکه بی خبرند
لبخندی را ذخیره کن
حتی شده در عکسی
رنگ و رو رفته
روزهایی هست
که باید یادت بیاید
میتوانی بخندی
و کسی یادش نمیآید...
دست هایت را؛
با لیوانِ چایی ات گرم کن
و دلت را با خیالی پنهان
و همیشه در کیفت عکسی
داشته باش از لبخندِ خودت
برای روزهایی که
همه چیز یادت می آید
جز منحنیِ لب هایِ خاموشت...
#معصومه_صابر
#دلنوشته
با لیوانِ چایی ات گرم کن
دلت را با خیالی پنهان
دردها را همه به یادت میآورند
حتی آنانکه بی خبرند
لبخندی را ذخیره کن
حتی شده در عکسی
رنگ و رو رفته
روزهایی هست
که باید یادت بیاید
میتوانی بخندی
و کسی یادش نمیآید...
دست هایت را؛
با لیوانِ چایی ات گرم کن
و دلت را با خیالی پنهان
و همیشه در کیفت عکسی
داشته باش از لبخندِ خودت
برای روزهایی که
همه چیز یادت می آید
جز منحنیِ لب هایِ خاموشت...
#معصومه_صابر
#دلنوشته
۱۴.۴k
۰۹ آذر ۱۴۰۱