ویو تهیونگ
ویو تهیونگ
داشتم از خنده روده بر میشدم که در اتاقم زده شد جدی شدم و گفتم
ته بیا تو
یکی از برده ها بود که چندتا راز از محموله ها و جاشون میدونه و باباش مافیاست گرفتمش تا نره گزارش بده با صدای عشوه و عصبی گفت
¢ایششش چطور اون میتونه لباس خوشگل و باز بپوشه من که ازون بهترممم
ته لونا باز شروع کردی؟
¢این لباس خیلی مسخرهست واقعا مسخره
ته گمشو بیرون
¢ازت متنفرم ارباب
ته بادیگارد
بادیگارد اومد
ته ۱۳۰ تا شلاق ببرش
بادیگارد چشم
¢چطور جرعت میکنییی
بادیگارد بردش وای چقدر رو مخه در زدن
ته بیا تو
ات بود
_سلام
ته تعظیم کن
_باشه یکم تعظیم کرد
ته کارت چیه
_دلم برا مامانم تنگ شده بغض
ته خب؟؟
_بزار برم ببینمش قول میدم زود میام
ته نه
_ولی...
ته پرنسس برو دیگه عربده
که گریه کرد و رفت بیرون این دختره چرا آنقدر شبیه بچه ها رفتار میکنههه
داشتم از خنده روده بر میشدم که در اتاقم زده شد جدی شدم و گفتم
ته بیا تو
یکی از برده ها بود که چندتا راز از محموله ها و جاشون میدونه و باباش مافیاست گرفتمش تا نره گزارش بده با صدای عشوه و عصبی گفت
¢ایششش چطور اون میتونه لباس خوشگل و باز بپوشه من که ازون بهترممم
ته لونا باز شروع کردی؟
¢این لباس خیلی مسخرهست واقعا مسخره
ته گمشو بیرون
¢ازت متنفرم ارباب
ته بادیگارد
بادیگارد اومد
ته ۱۳۰ تا شلاق ببرش
بادیگارد چشم
¢چطور جرعت میکنییی
بادیگارد بردش وای چقدر رو مخه در زدن
ته بیا تو
ات بود
_سلام
ته تعظیم کن
_باشه یکم تعظیم کرد
ته کارت چیه
_دلم برا مامانم تنگ شده بغض
ته خب؟؟
_بزار برم ببینمش قول میدم زود میام
ته نه
_ولی...
ته پرنسس برو دیگه عربده
که گریه کرد و رفت بیرون این دختره چرا آنقدر شبیه بچه ها رفتار میکنههه
- ۵.۶k
- ۱۲ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط