معشوق جان به بهار آغشته ی منی
معشوق جان به بهار آغشته ی منی
که موهای خیس ات را
خدایان بر سینه ام می ریزند
و مرا خواب می کنند
یک روزَمی
که بوی شانه تو خواب می بَرَدَم
معشوق جان به بهار آغشته ی منی تو
شانه بزن، هنگامه ی منی
من دستهای تو را
با بوسه هایم تُک می زدم
تو در گلوی من مخفی شدی
صبحانه پنهانی منی وقتی که نیستی
من چشمهای تو را
در چینه دانم مخفی نگاه داشته ام 💞
@D_F ✍
که موهای خیس ات را
خدایان بر سینه ام می ریزند
و مرا خواب می کنند
یک روزَمی
که بوی شانه تو خواب می بَرَدَم
معشوق جان به بهار آغشته ی منی تو
شانه بزن، هنگامه ی منی
من دستهای تو را
با بوسه هایم تُک می زدم
تو در گلوی من مخفی شدی
صبحانه پنهانی منی وقتی که نیستی
من چشمهای تو را
در چینه دانم مخفی نگاه داشته ام 💞
@D_F ✍
۱.۶k
۱۵ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.