پادشاهان اساطیری ایران بهمن کیانیان
#پادشاهان_اساطیری _ایران_بهمن _کیانیان
بهمن پسر اسفندیار، از پادشاهان کیانی بود. او پس از گشتاسپ شاه ایران شد. در تواریخ سنتی او را به اردشیر یکم پادشاه هخامنشی نسبت دادهاند. بهمن با اینکه پسر اسفندیار بود امّا آیین متفاوتی با پدر و نیاکانش داشت دلیل این تغییر عقیده هم این بود که بهمن توسط رستم پرورش یافت و دین رستم با دین خاندان لهراسپ، متفاوت بود. آنچه در شاهنامه بخش پادشاهی لهراسپ مشهود است دو شخصیت حقیقی از بهمن حضور دارد همچنین از دو شخصیت حقیقی از اردشیر یاد میشود. برای درک تاریخ این دوره و ابهام در دودمان ایشان اشراف به این مسئله اهمیت دارد. شاهنامه به موضوع یکسانی بهمن و اردشیر تلویحاً اشاره دارد
بهمن در نبرد رستم و اسفندیار
اسفندیار در نبرد تن به تن با رستم از پا درآمد ولی پیش از مرگ بهمن را به رستم سپرد و رستم او را به زابل برد تا آیین پهلوانی را به او بیاموزد. اما بهمن پس از رسیدن به سلطنت به خونخواهی اسفندیار از استخر به زابل لشکری کرد. فرامرز از نقشه بهمن آگاه گشت او هم با لشکری بسوی بهمن که از فارس میآمد، شتافت. دو لشکر با یکدیگر تلاقی کرده در این پیکار بهمن پیروز شد. آنگاه بهمن، فرامرز را به دار آویخت و سپس او را تیر باران کرد و زال را زندانی کرد سپس با میانجیگری پشوتن عمویش، او را از زندان آزاد کرد.
در برخی نوشتهها ماجرای فوق به گونهای دیگر آمدهاست. بر پایهٔ نوشتههای طبری و ابناثیر. زال، فرامرز و زواره بدست بهمن کشته شدند. در بندهشن و بسیاری دیگر از نوشتههای فارسی و عربی دوران سلطنت بهمن را ۱۱۲ سال نوشتهاند، ولی در منابع دیگر پادشاهی او را ۸۰ تا ۱۲۰ سال هم نوشتهاند. همه منابع او را شاهی نیکوکار و درستکار نوشته و ستودهاند. اهمیتی که در نوشتههای زرتشتی به پادشاهی بهمن داده شده را میتوان در بهمنیشت دید که دوران پادشاهی شاهان را به شاخههای درختی که از هفت آهن ساخته شدهاند تعبیر کردهاست. در این اسناد، دوران پادشاهی گشتاسپ زرّین، دوران بهمن سیمین، دوران پادشاهی اردشیر بابکان برنجی، دوره پادشاهی بلاش اشکانی مِفرغی، دوره بهرام گور قلعی و دوره خسرو انوشیروان را فولادین برشمردهاند.
بهمن پسر اسفندیار، از پادشاهان کیانی بود. او پس از گشتاسپ شاه ایران شد. در تواریخ سنتی او را به اردشیر یکم پادشاه هخامنشی نسبت دادهاند. بهمن با اینکه پسر اسفندیار بود امّا آیین متفاوتی با پدر و نیاکانش داشت دلیل این تغییر عقیده هم این بود که بهمن توسط رستم پرورش یافت و دین رستم با دین خاندان لهراسپ، متفاوت بود. آنچه در شاهنامه بخش پادشاهی لهراسپ مشهود است دو شخصیت حقیقی از بهمن حضور دارد همچنین از دو شخصیت حقیقی از اردشیر یاد میشود. برای درک تاریخ این دوره و ابهام در دودمان ایشان اشراف به این مسئله اهمیت دارد. شاهنامه به موضوع یکسانی بهمن و اردشیر تلویحاً اشاره دارد
بهمن در نبرد رستم و اسفندیار
اسفندیار در نبرد تن به تن با رستم از پا درآمد ولی پیش از مرگ بهمن را به رستم سپرد و رستم او را به زابل برد تا آیین پهلوانی را به او بیاموزد. اما بهمن پس از رسیدن به سلطنت به خونخواهی اسفندیار از استخر به زابل لشکری کرد. فرامرز از نقشه بهمن آگاه گشت او هم با لشکری بسوی بهمن که از فارس میآمد، شتافت. دو لشکر با یکدیگر تلاقی کرده در این پیکار بهمن پیروز شد. آنگاه بهمن، فرامرز را به دار آویخت و سپس او را تیر باران کرد و زال را زندانی کرد سپس با میانجیگری پشوتن عمویش، او را از زندان آزاد کرد.
در برخی نوشتهها ماجرای فوق به گونهای دیگر آمدهاست. بر پایهٔ نوشتههای طبری و ابناثیر. زال، فرامرز و زواره بدست بهمن کشته شدند. در بندهشن و بسیاری دیگر از نوشتههای فارسی و عربی دوران سلطنت بهمن را ۱۱۲ سال نوشتهاند، ولی در منابع دیگر پادشاهی او را ۸۰ تا ۱۲۰ سال هم نوشتهاند. همه منابع او را شاهی نیکوکار و درستکار نوشته و ستودهاند. اهمیتی که در نوشتههای زرتشتی به پادشاهی بهمن داده شده را میتوان در بهمنیشت دید که دوران پادشاهی شاهان را به شاخههای درختی که از هفت آهن ساخته شدهاند تعبیر کردهاست. در این اسناد، دوران پادشاهی گشتاسپ زرّین، دوران بهمن سیمین، دوران پادشاهی اردشیر بابکان برنجی، دوره پادشاهی بلاش اشکانی مِفرغی، دوره بهرام گور قلعی و دوره خسرو انوشیروان را فولادین برشمردهاند.
۱۴.۷k
۱۰ آبان ۱۴۰۰