اکنون تنها نیستم،
اکنون تنها نیستم،
او اینجاست.
گاهی خیال میکنم رفته است،
اما باز به سویم پر میکشد،
صبح، ظهر یا شب.
پرندهای ناخوشایند،
از آنِ من است.
پرنده من، پرنده درد!
بینغمه و آواز،
بر شاخه تاب میخورد.
او اینجاست.
گاهی خیال میکنم رفته است،
اما باز به سویم پر میکشد،
صبح، ظهر یا شب.
پرندهای ناخوشایند،
از آنِ من است.
پرنده من، پرنده درد!
بینغمه و آواز،
بر شاخه تاب میخورد.
۸.۴k
۰۴ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.