من آن بانویپاییزم

‍ من آن بانوی"پاییزم"...

من از احساس لبریزم...
دمی با باد میرقصم...
گهی غمگین و تاریکم...
گهی بارانی ام، خیسم...
و گه گاهی به یاد عشق...
تمام غصه ها را برگ می‌ریزم...
نفسهایم اگر سرد است...
تمام برگ هایم گرم و تب دار است...
چو آتش رنگ های سرخ و نارنجی به تن دارم...
گهی یک قاب رویایی میان کوچه باغی ساکت و غمگین...
گهی یک منظره در دستهای آن خیابانی...
که نم دار از حضور خیس باران است...
نگو پاییز دلگیر است افسرده...
که در آن وصل و هجران هر دو زیبا است و رویایی...

منم بانوی "پاییزی"


#پاییز
#چالش
دیدگاه ها (۱۲)

شب از شبهای پاییزی استاز آن همدرد و با من مهربان ، شبهای اشک...

بازم اومدن ابرای تیرهغروبی که نفس گیرهخبر میاره پاییزه دلم م...

نگران فردا نباش....فردا روزی است با هزارانموقعیت برای موفقیت...

#پاییز رنگین کمان احساس

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط