در برم بنشین که احوالی خراب آورده ام

در برم بنشین که احوالی خراب آورده ام
کوله باری آه و بغضی بی حساب آورده ام

تشت ِ رسوایی ی من از پشت ِ بام افتاده است
دار بر پا کن ، برای خود طناب آورده ام

کاش می دیدی که با باران ِ اشک ِ نیمه شب
چه بلایی بر سر ِ دیوار و قاب آورده ام

بعد ِ کوچت ، هر که می بیند مرا شک می کند
من چگونه زیر ِ این اندوه تاب آورده ام ؟

تا که پیدایت کنم در کوی و بزن ، سالهاست
چشم های خونفشانم در عذاب آورده ام

کعبه ی عشق‌ِ منی و در نماز ِ هر شبم
یک بغل خواهش برای استجاب آورده ام

بارالها ؛ از من و ره توشه ام چیزی نپرس
یک سبد انگور و جامی از شراب آورده ام

محمد_علی_شیردل

#دل_نوشته

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه
💠❄💠❄💠❄💠
دیدگاه ها (۰)

#دلنوشته ✨❤     بِه‌قُربانِ‌تُو‌رَفتَن     نَه‌روزِ''خاصی‌می...

#دلنوشته ✨❤تنهایی منشکل فنجان چایی‌ام شده است؛کوچک، غمگین، ک...

#دلنوشته ✨❤"منی" که با تو نباشد به تن کفن دارداگرچه پیرهنی -...

بوﺩنت رو دوست ﺩﺍﺭﻡمجبورم میڪنے ڪهبه هیچڪس فڪر نڪنم ﺟﺰ تونگاه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط