پراهن سفد نمپوشدم چون مدونستم

پيراهن سفيد نميپوشيدم ، چون ميدونستم
زود چرك ميشه .
يه روز تصميم گرفتم لذت پوشيدن پيراهن سفيد
رو از خودم نگيرم . پوشيدم ، چرك شد . يكى
ديگه خريدم ، بازم سريع چرك شد . مدام
ميخريدم و مدام چرك ميشدن .
تا بالاخره يه رور فهميدم چطور رفتار كنم كه
چرك نشه ، كه يكبار مصرف نباشه . از اون روز
به بعد با خيال راحت پيراهن سفيد ميپوشيدم
و نگران چرك شدنش نبودم .

نگرانى لذت رو از بين ميبره . ميدونى ميخوام
چى بگم ؟ براى انجام دادن هر كارى بايد خطر
كرد تا تجربه به دست بياد . من اگر خطر چرك
شدن پيراهن سفيد رو قبول نميكردم ، تا آخر
عمرم پيراهن سفيد نميپوشيدم كه نكنه چرك
بشه ! اما خطر كردم و حالا ياد گرفتم كه چطور
مراقب پيراهن سفيدم باشم .
اين پيراهن سفيد ميتونه آرزو هاى ما باشه .
دنبال فلان آرزو نميريم چون ميترسيم عمرمون
تلف بشه و نتيجه خوبى در انتظارمون نباشه .
ما بايد اقدام كنيم ، تا شايد نتيجه خوبى بگيريم
، اما اگر اقدام نكنيم ، هرگز نتيجه خوبى
نميگيريم .

بريد دنبال آرزوهاتون ، نترسيد از هزينه هاى
مادى و معنوى . اگر حاصل باب ميل نشد ،
حداقل تجربه هاى خوبى رو بدست آورديد .
هرگز خودتون رو از لذت پوشيدن پيراهن
سفيد محروم نكنيد ...
دیدگاه ها (۱)

همه‌ٔ ما تـا زنده‌ایم بین اوقاتِ غم و شادی تاب می‌خوریم درست...

•|اگہ اسون بود ڪہ همہ انجامش ميدادن، سختہ اما "ارزشش" رو دار...

واقعیت اینه که؛کسی قرار نیست دنیاتو عوض کنه ،همش‌و‌همش‌خودتی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط