پادشاه ایران کوروش کبیر مارو ببخش!
پادشاه ایران کوروش کبیر مارو ببخش!
من ایرانی نیستم چون بجای درود میگویم سلام و بجای بدرود میگویم خداحافظ ،
من ایرانی نیستم چون روز کوروش بزرگ را نمیدانم(7آبان) چون این روز فقط در تقویم کشور من ثبت نشده است!
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند به خوراک بگویم غذا درحالی که خودشان به ادرار شتر میگویند غذا و من هم تکرار میکنم ،
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند برای شمارش خودمان بجای تن از نفر استفاده کنیم که واحد شمارش حیوانات است ،
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند که بجای گفتن واق واق سگ بگوییم پارس که نام وطنمان است!
من ایرانی نیستم چون عرب ها به من آموختند دیوث یک صفت زشت است در حالیکه نام یکی از سرداران ایرانی بوده که در حمله اعراب به ایران تعداد زیادی از سربازان عرب را به هلاکت رسانده است!
من ایرانی نیستم چون اعراب بمن آموختند بگوییم شاهنامه آخرش خوش است چون در آخر شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست میخورند....
زمانی که عرب ملخ میخورد کورش به هرکس به اندازه خوانواده اش گندم میداد(یعنی عدالت)
زمانی که عرب در بیابان بز میچراند کورش نیمی از دنیا را گرفت(یعنی حکومت)
زمانی که عرب دختر را ننگ میدانست کورش به به بانوی ایرانی احترام میگذاشت(یعنی مردم پرستی)
زمانی که عرب را ام جهل میخواندند شاه کشور من اولین منشور حقوق بشر را نوشت(یعنی هنر)
زمانی که عرب چوب میپرستید کورش نیمی از دنیا را یکتا پرست کرد (یعنی وحدت)
زمانی که عرب دخترش را زنده در گور میکرد کورش بزرگ برای دختران پارس دانشگاه ساخت(یعنی عشق)
زمانی که عرب در چادر بود کشور من تخت جمشید و پاسارگاد داشت(یعنی عظمت)
-اینجا آرزوهاتو کشتن
زنزندگیآزادی!
_این متن را کپی و پخش کنید به امید ازادی ایرانمون:))
من ایرانی نیستم چون بجای درود میگویم سلام و بجای بدرود میگویم خداحافظ ،
من ایرانی نیستم چون روز کوروش بزرگ را نمیدانم(7آبان) چون این روز فقط در تقویم کشور من ثبت نشده است!
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند به خوراک بگویم غذا درحالی که خودشان به ادرار شتر میگویند غذا و من هم تکرار میکنم ،
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند برای شمارش خودمان بجای تن از نفر استفاده کنیم که واحد شمارش حیوانات است ،
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند که بجای گفتن واق واق سگ بگوییم پارس که نام وطنمان است!
من ایرانی نیستم چون عرب ها به من آموختند دیوث یک صفت زشت است در حالیکه نام یکی از سرداران ایرانی بوده که در حمله اعراب به ایران تعداد زیادی از سربازان عرب را به هلاکت رسانده است!
من ایرانی نیستم چون اعراب بمن آموختند بگوییم شاهنامه آخرش خوش است چون در آخر شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست میخورند....
زمانی که عرب ملخ میخورد کورش به هرکس به اندازه خوانواده اش گندم میداد(یعنی عدالت)
زمانی که عرب در بیابان بز میچراند کورش نیمی از دنیا را گرفت(یعنی حکومت)
زمانی که عرب دختر را ننگ میدانست کورش به به بانوی ایرانی احترام میگذاشت(یعنی مردم پرستی)
زمانی که عرب را ام جهل میخواندند شاه کشور من اولین منشور حقوق بشر را نوشت(یعنی هنر)
زمانی که عرب چوب میپرستید کورش نیمی از دنیا را یکتا پرست کرد (یعنی وحدت)
زمانی که عرب دخترش را زنده در گور میکرد کورش بزرگ برای دختران پارس دانشگاه ساخت(یعنی عشق)
زمانی که عرب در چادر بود کشور من تخت جمشید و پاسارگاد داشت(یعنی عظمت)
-اینجا آرزوهاتو کشتن
زنزندگیآزادی!
_این متن را کپی و پخش کنید به امید ازادی ایرانمون:))
۹۶۹
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.