وقتی باهوش کلاس بود و بخاطره درست و قیافت مسخره ات می کرد
وقتی باهوش کلاس بود و بخاطره درست و قیافت مسخره ات می کردن و اون ...🚶♀️📘🔪
.
.
و وقتی زنگ شد سریع رفتم بیرون رفتم پشت حیاط چون اونجا کسی نمیاد و راحت می توانم غذا مو بخورم زنگ که خورد داشتم به کلاس بر می گشتم که جلومو گرفتن کلی تخقیرم کردن و پسر که دوسش داشتم اومد سمتمم او تف کرد تو صورتم و بعد تف کرد پایین پامم فکر می نمی کردم اونم مثل بقیه اس فکر کردم الان یکی هست حداقل یه دوست دارم ولی نه.. زنگ خونه بود زنگ خورد او و راه میرفتم نو کوچه ها که یه ساختمون بلند دیدم رفتم بالا اونجا و رفتم رو دیوار ساختمان وایسادم او یاد تحقیر های که میکرد و جوری که از ۶ سالگی تحقیرم می کردم افتادم تا پنچ سالگی همچین خوب بود که رسیدم به شش همچی عوض شد چشامو باز کردم و میخواستم خودمو به اندازم که ...
آدمین یونا.:)))
ادامه دارد...
بعد سالیانه سال براتون چند پارتی گذاشتم
.
.
و وقتی زنگ شد سریع رفتم بیرون رفتم پشت حیاط چون اونجا کسی نمیاد و راحت می توانم غذا مو بخورم زنگ که خورد داشتم به کلاس بر می گشتم که جلومو گرفتن کلی تخقیرم کردن و پسر که دوسش داشتم اومد سمتمم او تف کرد تو صورتم و بعد تف کرد پایین پامم فکر می نمی کردم اونم مثل بقیه اس فکر کردم الان یکی هست حداقل یه دوست دارم ولی نه.. زنگ خونه بود زنگ خورد او و راه میرفتم نو کوچه ها که یه ساختمون بلند دیدم رفتم بالا اونجا و رفتم رو دیوار ساختمان وایسادم او یاد تحقیر های که میکرد و جوری که از ۶ سالگی تحقیرم می کردم افتادم تا پنچ سالگی همچین خوب بود که رسیدم به شش همچی عوض شد چشامو باز کردم و میخواستم خودمو به اندازم که ...
آدمین یونا.:)))
ادامه دارد...
بعد سالیانه سال براتون چند پارتی گذاشتم
۳.۸k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.