🌹 معرفی شهید یوسف کلاهدوز🌹
🌹 معرفی شهید یوسف کلاهدوز🌹
امروز هفتم مهر ماه
سالروز شهادت شهید کلاهدوز
قائم مقام سپاه پاسداران
در روز اول دیماه ۱۳۲۵ در شهرستان «قوچان» متولد شد. پدر و مادر متدین او نامش را «یوسف» گذاشتند و در تربیت و پرورش فرزندشان از هیچ کوششی فروگذار نکردند، به گونهای که تربیت و هوشمندی او در طول دوران تحصیل، همواره توجه معلمین و مسوولین مدارسی که شهید در آن تحصیل میکرد را جلب مینمود.
با ورود به مقطع دبیرستان، توانست به مجموعهی آگاهیهای علمی و از جمله معلومات مذهبی خود بیفزاید. او با مطالعهی کتب مذهبی بیش از گذشته با احکام نورانی اسلام آشنا شد. این مطالعات باعث شد تا با همیاری دوستانش، کتابخانهای را در دبیرستان تأسیس و جوانان علاقهمند به مطالعه را گرد هم آورد. با وجودی که در آن زمان عمال رژیم شاه به فروریختن فرهنگ اسلامی کمر همت بسته و مانعتراشی میکردند، یوسف سعی داشت تا هرچه بیشتر فرهنگ غنی اسلام را در محیط زندگی گسترش دهد. از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط دبیرستان مطرح کرد، که با استقبال خوب دیگران روبرو شد.
شهید کلاهدوز به مطالعهی تنها اکتفا نکرد، بلکه سعی داشت آموختهها و خصلتهای نیکوی خود را به دیگران نیز منتقل نماید. او در سنین جوانی، ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی را عملا به دیگران یاد میداد و رفتار و حرکاتش سرمشق و الگویی برای همگان بود.
ماجرا از این گونه بود که در تاریخ 1360/7/7، شب هنگام عده ای از روستاییان حوالی کهریزک با صدای انفجار، شتابزده به سوی محل انفجار شتافتند آتش از دور زبانه می کشید وقتی آنان به محل حادثه نزدیک شدند، با لاشة هواپیمایی روبرو شدند که چند لحظه بیشتر از سقوطش نگذشته بود.
این هواپیما، یک هواپیمای C_۱۳۰ متعلق به نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که به کار حمل و نقل مجروحین و شهدای جبهه های جنگ اشتغال داشته است هواپیما وقتی که به حوالی کهریزک رسید، در منطقه دو تویه بالا و دو تویه پایین دچار حادثه شد و سقوط کرد
لحظاتی بعد، امدادگران و مأموران اورژانس، آتش نشانی و پاسداران انقلاب، به کمک حادثه دیدگان شتافتند گروههای متعدد در سطحی وسیع به جستجو پرداختند در این هنگام نیمی از تنة هواپیما در میان شعله های آتش می سوخت؛ در حالی که نیمی دیگر کاملا سوخته بود
آن روز کسی نمی دانست که چه کسانی جزء شهدای این حادثه هستند؛ تا اینکه روزنامه عای فردا با تیتر درشت، خبر شهادت عده ای از سرداران شهید اسلام را گزارش دادند که در میان آنان، نام سردار رشید سپاه اسلام؛ شهید کلاهدوز به چشم می خورد.
آری کلاهدوز رفت؛ در حالیکه نام و آوازة او تا قیامت بر سر زبانها باقی خواهد ماند و یاد گرامی اش، بر صحیفة دلها نگاشته خواهد شد.
خاطرة دلاوریهای او را تا همیشة تاریخ، ستمدیدگان عصرها و نسلها بر زبان خواهند راند و یاد فداکاریهای او قوة محرکه ای خواهد شد برای تمام کسانی که تازیانه می خورند و شکنجه می بینند و فریاد می کشند.
آری آن مرغ باغ ملکوت از قفس تن رها شد و از عالم خاک سفر کرد.
اصلا شهید کلاهدوز از همان ابتدای نوجوانی، از آن زمان که خود را شناخت و خدا را، از دو راه زیستن با ذلت و مردن با عزت، راه دوم را برگزیده بود او در مرداب تباهی ستمشاهی نفس می کشید؛ ولیکن نظر به چشمة زلالی داشت که او را به دریای بی کرانة عشق متصل می کرد
هرم سوزان عشق در درونش زبانه می کشید و عمری چشم به مشرق زمان دوخته بود تا از پس نقاب قله های زیستن، خورشید فروزان شهادت بدمد و پرتو نورانی آن، او را چون مادری مهربان در دامان خود گیرد و در مقابل چشمانش، حجاب نفسانی را بدرد و او را با خود به عالمی برد که در آن شب نیست؛ ظلمت نیست؛ تباهی نیست؛ نیرنگ و رنگ نیست و هر چه هست، روز است و روشنی است و پاکی است و صداقت؛ و برای نیل به چنین مقصودی، از هیچ کوششی فرو گذار نمی کرد به ریسمان خدا چنگ می زد و بر سپاه طاغوتیان یورش می برد بر امواج حادثه می نشست و حیثیت مرگ را به بازی می گرفت.
این همه به خاطر آن بود که وی فلسفة شهادت را دریافته بود می دانست که شهادت یعنی تن به نسیم بهشتی دادن و عطر جانبخش آشنایی را شنیدن می دانست که شهادت یعنی روشنی دوباره در باغ خدا و رهاندن روح تشنه از استسقای محبت الهی؛ و بدین گونه بود آنگاه که با خیل شهیدان و مجروحان، عازم تهران بود بر اثر سقوط پرندة آهنین بال، پرواز بلند او نیز به سوی جاودانگی آغاز شد و آفتاب سرکش روحش به کهکشان آمیخت بر سر خوان نعمت کسی نشست که با او الفتی دیرین داشت و سودای او را در سر، گوهر عشقش را در کان وجودش پرورده بود و عاقبت در راه او نقد جان باخت.
🌹 کانال مکتب الشهدا🌹
https://telegram.me/maktab_o_shohada
امروز هفتم مهر ماه
سالروز شهادت شهید کلاهدوز
قائم مقام سپاه پاسداران
در روز اول دیماه ۱۳۲۵ در شهرستان «قوچان» متولد شد. پدر و مادر متدین او نامش را «یوسف» گذاشتند و در تربیت و پرورش فرزندشان از هیچ کوششی فروگذار نکردند، به گونهای که تربیت و هوشمندی او در طول دوران تحصیل، همواره توجه معلمین و مسوولین مدارسی که شهید در آن تحصیل میکرد را جلب مینمود.
با ورود به مقطع دبیرستان، توانست به مجموعهی آگاهیهای علمی و از جمله معلومات مذهبی خود بیفزاید. او با مطالعهی کتب مذهبی بیش از گذشته با احکام نورانی اسلام آشنا شد. این مطالعات باعث شد تا با همیاری دوستانش، کتابخانهای را در دبیرستان تأسیس و جوانان علاقهمند به مطالعه را گرد هم آورد. با وجودی که در آن زمان عمال رژیم شاه به فروریختن فرهنگ اسلامی کمر همت بسته و مانعتراشی میکردند، یوسف سعی داشت تا هرچه بیشتر فرهنگ غنی اسلام را در محیط زندگی گسترش دهد. از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط دبیرستان مطرح کرد، که با استقبال خوب دیگران روبرو شد.
شهید کلاهدوز به مطالعهی تنها اکتفا نکرد، بلکه سعی داشت آموختهها و خصلتهای نیکوی خود را به دیگران نیز منتقل نماید. او در سنین جوانی، ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی را عملا به دیگران یاد میداد و رفتار و حرکاتش سرمشق و الگویی برای همگان بود.
ماجرا از این گونه بود که در تاریخ 1360/7/7، شب هنگام عده ای از روستاییان حوالی کهریزک با صدای انفجار، شتابزده به سوی محل انفجار شتافتند آتش از دور زبانه می کشید وقتی آنان به محل حادثه نزدیک شدند، با لاشة هواپیمایی روبرو شدند که چند لحظه بیشتر از سقوطش نگذشته بود.
این هواپیما، یک هواپیمای C_۱۳۰ متعلق به نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که به کار حمل و نقل مجروحین و شهدای جبهه های جنگ اشتغال داشته است هواپیما وقتی که به حوالی کهریزک رسید، در منطقه دو تویه بالا و دو تویه پایین دچار حادثه شد و سقوط کرد
لحظاتی بعد، امدادگران و مأموران اورژانس، آتش نشانی و پاسداران انقلاب، به کمک حادثه دیدگان شتافتند گروههای متعدد در سطحی وسیع به جستجو پرداختند در این هنگام نیمی از تنة هواپیما در میان شعله های آتش می سوخت؛ در حالی که نیمی دیگر کاملا سوخته بود
آن روز کسی نمی دانست که چه کسانی جزء شهدای این حادثه هستند؛ تا اینکه روزنامه عای فردا با تیتر درشت، خبر شهادت عده ای از سرداران شهید اسلام را گزارش دادند که در میان آنان، نام سردار رشید سپاه اسلام؛ شهید کلاهدوز به چشم می خورد.
آری کلاهدوز رفت؛ در حالیکه نام و آوازة او تا قیامت بر سر زبانها باقی خواهد ماند و یاد گرامی اش، بر صحیفة دلها نگاشته خواهد شد.
خاطرة دلاوریهای او را تا همیشة تاریخ، ستمدیدگان عصرها و نسلها بر زبان خواهند راند و یاد فداکاریهای او قوة محرکه ای خواهد شد برای تمام کسانی که تازیانه می خورند و شکنجه می بینند و فریاد می کشند.
آری آن مرغ باغ ملکوت از قفس تن رها شد و از عالم خاک سفر کرد.
اصلا شهید کلاهدوز از همان ابتدای نوجوانی، از آن زمان که خود را شناخت و خدا را، از دو راه زیستن با ذلت و مردن با عزت، راه دوم را برگزیده بود او در مرداب تباهی ستمشاهی نفس می کشید؛ ولیکن نظر به چشمة زلالی داشت که او را به دریای بی کرانة عشق متصل می کرد
هرم سوزان عشق در درونش زبانه می کشید و عمری چشم به مشرق زمان دوخته بود تا از پس نقاب قله های زیستن، خورشید فروزان شهادت بدمد و پرتو نورانی آن، او را چون مادری مهربان در دامان خود گیرد و در مقابل چشمانش، حجاب نفسانی را بدرد و او را با خود به عالمی برد که در آن شب نیست؛ ظلمت نیست؛ تباهی نیست؛ نیرنگ و رنگ نیست و هر چه هست، روز است و روشنی است و پاکی است و صداقت؛ و برای نیل به چنین مقصودی، از هیچ کوششی فرو گذار نمی کرد به ریسمان خدا چنگ می زد و بر سپاه طاغوتیان یورش می برد بر امواج حادثه می نشست و حیثیت مرگ را به بازی می گرفت.
این همه به خاطر آن بود که وی فلسفة شهادت را دریافته بود می دانست که شهادت یعنی تن به نسیم بهشتی دادن و عطر جانبخش آشنایی را شنیدن می دانست که شهادت یعنی روشنی دوباره در باغ خدا و رهاندن روح تشنه از استسقای محبت الهی؛ و بدین گونه بود آنگاه که با خیل شهیدان و مجروحان، عازم تهران بود بر اثر سقوط پرندة آهنین بال، پرواز بلند او نیز به سوی جاودانگی آغاز شد و آفتاب سرکش روحش به کهکشان آمیخت بر سر خوان نعمت کسی نشست که با او الفتی دیرین داشت و سودای او را در سر، گوهر عشقش را در کان وجودش پرورده بود و عاقبت در راه او نقد جان باخت.
🌹 کانال مکتب الشهدا🌹
https://telegram.me/maktab_o_shohada
۲.۳k
۰۷ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.