سناریو توکیو ریونجرز :: تک پارتی :: ریندو
تک پارتی
☆ریندو☆
علامت راوی: _ علامت ریندو : × علامت ا.ت : +
_ا.ت دانش آموز انتقالی که از فوکوشیما به توکیو انتقال گرفته ..
ویو ا.ت
امروز اولین روزی بود به دبیرستانی که توی توکیو انتقالی گرفتم میرم... از یه طرف خیلی ذوق دارم و از طرفی دیگ استرس ... با این حال آماده شدم کیفمو انداختم رو دوشم از مادرم خداحافظی کردم و به سمت دبیرستان راه افتادم .. توی راه داشتم به این فکر میکردم که چطور اینجا دوست پیدا کنم و... وقتی وارد مدرسه شدم زنگ خورد و همه رفتن سر کلاساشون منم رفتم سمت دفتر مدیر و معاون که ازشون بپرسم کلاسم کجاست
*تق تق (در میزنه)
مدیر : بفرمائید
+ببخشید .. من دانش آموز انتقالی جدید ف.ت ا.ت هستم .. مزاحم شدم که بدونم کلاسم کجاست
معاون : آها دانش آموز انتقالی... دنبالم بیا
+دنبال معاون رفتم .. کلاسمو نشون داد دوم A بودم .. معاون در کلاس رو زد و دبیر اومد دم در منو بهش معرفی کرد و رفت .. دبیر رفت پشت میزش و رو به بچه ها گفت : امروز یه دانش آموز جدید بهمون اضافه میشه بیا تو...
+رفتم تو کلاس و روبه بچه ها ایستادم
دبیر : ایشون دانش آموز انتقالی جدید هستن.. خودتو معرفی کن
+کنیچیوا.. واتاشیوا ف.ت ا.ت دس (ادای احترام میکنه)
دبیر : بسیار عالی خانم ف.ت بفرمائید رو نیمکت آخر که خالیه بشینید..
+ممنون.. یکمی خجالت زده بودم بچه های کلاس نگام میکردن و پچ پچ میکردن.. نشستم سر جام (جاش از سمت چپ کنار دیواره ) بغل دستمو نگاه کردم یه پسر با موهای بلوند و آبی که یه عینک دایره ای داشت رو دیدم که خیلی ساکت سر جاش نشسته بود .. ولی اون چرا اینقدر کراش بود؟؟
_بعد ساعتی زنگ میخوره
+وقتی زنگ خورد چند تا از هم کلاسی های دختر اومدن سمتم و ازم سوال میپرسیدن ..
£ گفتی اسمت ا.ته؟
+درسته..
£اسم قشنگی داری
+ممنون
€چطوری اینقدر خوشگلی و موهات براقه؟؟
+لطف داری .. نمیخوام از خودم تعریف کنم ....
تو همین حین که داشتم با دخترا صحبت میکردم چشم افتاد به اون پسره مو بلوند.. داشت نگام میکرد یه لحظه هول شدم و نگاهمو ازش گرفتم ..
€خب ا.ت میخوایم همکلاسی هاتو بهت معرفی کنیم
+تک تک بچه هارو معرفی کردن تا رسید به اون پسره..
€اینم (اشاره به ریندو) هایتانی ریندو هست که خر خون کلاسه و یه داداش بزرگ تر داره به اسم هایتانی ران که تو کلاس سوم A هست
+اوو پس اسمش ریندو عه (تو دلش) خوشبختم بچه ها ..
_چند روز بعد
+حسابی با بچه های کلاس صمیمی شده بودم .. اما زیاد نتونستم به اون پسره که روش کراش زدم نزدیک شم .. داشتم تو راهرو راه میرفتم و تو فکر بودم که یهو خوردم به یکی....
#سناریو_انیمه #فیکشن_انیمه #وانشات_انیمه #ریندو #ریندو_هایتانی
مایل به پارت بعد؟؟
☆ریندو☆
علامت راوی: _ علامت ریندو : × علامت ا.ت : +
_ا.ت دانش آموز انتقالی که از فوکوشیما به توکیو انتقال گرفته ..
ویو ا.ت
امروز اولین روزی بود به دبیرستانی که توی توکیو انتقالی گرفتم میرم... از یه طرف خیلی ذوق دارم و از طرفی دیگ استرس ... با این حال آماده شدم کیفمو انداختم رو دوشم از مادرم خداحافظی کردم و به سمت دبیرستان راه افتادم .. توی راه داشتم به این فکر میکردم که چطور اینجا دوست پیدا کنم و... وقتی وارد مدرسه شدم زنگ خورد و همه رفتن سر کلاساشون منم رفتم سمت دفتر مدیر و معاون که ازشون بپرسم کلاسم کجاست
*تق تق (در میزنه)
مدیر : بفرمائید
+ببخشید .. من دانش آموز انتقالی جدید ف.ت ا.ت هستم .. مزاحم شدم که بدونم کلاسم کجاست
معاون : آها دانش آموز انتقالی... دنبالم بیا
+دنبال معاون رفتم .. کلاسمو نشون داد دوم A بودم .. معاون در کلاس رو زد و دبیر اومد دم در منو بهش معرفی کرد و رفت .. دبیر رفت پشت میزش و رو به بچه ها گفت : امروز یه دانش آموز جدید بهمون اضافه میشه بیا تو...
+رفتم تو کلاس و روبه بچه ها ایستادم
دبیر : ایشون دانش آموز انتقالی جدید هستن.. خودتو معرفی کن
+کنیچیوا.. واتاشیوا ف.ت ا.ت دس (ادای احترام میکنه)
دبیر : بسیار عالی خانم ف.ت بفرمائید رو نیمکت آخر که خالیه بشینید..
+ممنون.. یکمی خجالت زده بودم بچه های کلاس نگام میکردن و پچ پچ میکردن.. نشستم سر جام (جاش از سمت چپ کنار دیواره ) بغل دستمو نگاه کردم یه پسر با موهای بلوند و آبی که یه عینک دایره ای داشت رو دیدم که خیلی ساکت سر جاش نشسته بود .. ولی اون چرا اینقدر کراش بود؟؟
_بعد ساعتی زنگ میخوره
+وقتی زنگ خورد چند تا از هم کلاسی های دختر اومدن سمتم و ازم سوال میپرسیدن ..
£ گفتی اسمت ا.ته؟
+درسته..
£اسم قشنگی داری
+ممنون
€چطوری اینقدر خوشگلی و موهات براقه؟؟
+لطف داری .. نمیخوام از خودم تعریف کنم ....
تو همین حین که داشتم با دخترا صحبت میکردم چشم افتاد به اون پسره مو بلوند.. داشت نگام میکرد یه لحظه هول شدم و نگاهمو ازش گرفتم ..
€خب ا.ت میخوایم همکلاسی هاتو بهت معرفی کنیم
+تک تک بچه هارو معرفی کردن تا رسید به اون پسره..
€اینم (اشاره به ریندو) هایتانی ریندو هست که خر خون کلاسه و یه داداش بزرگ تر داره به اسم هایتانی ران که تو کلاس سوم A هست
+اوو پس اسمش ریندو عه (تو دلش) خوشبختم بچه ها ..
_چند روز بعد
+حسابی با بچه های کلاس صمیمی شده بودم .. اما زیاد نتونستم به اون پسره که روش کراش زدم نزدیک شم .. داشتم تو راهرو راه میرفتم و تو فکر بودم که یهو خوردم به یکی....
#سناریو_انیمه #فیکشن_انیمه #وانشات_انیمه #ریندو #ریندو_هایتانی
مایل به پارت بعد؟؟
۱.۹k
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.